بعد مدتها امروز باهم دعوا کردیم🥲😢
صبح زنگ زدم جواب نداد بعدش زنگ زد خودش گفت خسته بودم دیروز سرکار دستم زخمی شد بخاطر دردش شب بد خواب بودم منم گفتم بیخیال خودت کشتی با این همه کار بالاخره شاگردات هستن که گف من نرم کی خرج نیازامون رو میده اصلا انتظار نداشتم ازش😐
هنگکردم ی لحظه الانمهی میگ تو حرفمو بد متوجه شدی منظورم بد رسوندم خاستم بگم کار میکنم پول میزارم برا عروسیمون
منم قهر کردم
با اینکاصلا پول نمیگیرم ازش خودش بهممیده بخدا بزور حتی چنبار باهام قهر کرد که توچرا پول نمیگیری ازم بالاخره توزنممیشی ی روز