درحالی که به فکرت بودم و خودم و تورو تو لباس عروسی میدیدم
یک دختر بچه صدا عروس خانوممممم عروس خانومم یک لحظه رشته افکارم پاره شد
چشمم خورد به دستاس کوچولو دختر بچه که روبه سمت در ارایشگاه بود
خدایا چی میدیدم یک عروس که توی لباس عروس براق و خوشکلش میدرخشید
خوش به حالش چهره خندونش با دیدن دوماد مثل شکوفه ای بود که شکفته
منم آرزو دارم روزی من و تو کنار هم ..
کاشکی بدونی چقدر عاشقتم کاشکی تو هم دوسم داشته باشی
خدا کنه این همه دعایی که میکنم معجزه کنه به حق و عظمت قرآن و پاکی و آبروی اماما