رییس بیمارستانمون همه جاازم تعریف می‌کرد وبهم گفت مسئول بعدی تویی یه روز مسئولمون با من وهمکارم دعوا کرد ناراحت رفتیم پیش دکتر من گفتم دکتر اگه احتیاجی به ما ندارین ماازاین بیمارستان بریم دکتر گفت حرفات بوی تهدید میده بعدش کلا نگامم نکرد وباهمکارم حرف میزد وازش خواست یه برنامه پیشنهادی بده ..ینی نظرش برا مسئول شدن رفت رو همکارم چی کارکنم؟
پرستاری؟
خداروشکر از فکر خودکشی بیرون اومدی 🍀
بهش بگو فک میکنم ازم دلخور شدین.ازش معذرت خواهی کن.دیگه هم پیگیرش نشو.خودش باز باهات خوب میشه
خوشحالم هنوز انسان های خوبی مث شما وجود داره اره حالم افتضاح بدبود وهیچ امیدی نداشتم یکی دلیل بالا که گفتم یکیم گریه های مامانمو شنیدم که داشتن با تلفن صحبت میکردن وبه خاطر من گریه میکردن دلم آتیش گرفت باخودم گفتم هنوز خودمو نکشتم مامانم اینجور بی تابی میکنه وای به حال اینکه بمیرم دیگه به خاطر مامانم سعی کردم به خودم فرصت بدم فدای مهربونی هاتون بشم ممنون که برام دعا کردین
خوب کاری کردی عزیزدلمممم من هیچ وقت کامنت نذاشته بودم ولی چند بار خوندم تاپیک هات رو ...راستش اسمت یادم نبود مگه نه تگت میکردم حتما
خدااروشکرررر که به این نتیجه خوب رسیدی صدهزار مرتبه شکرر...خیلی خوشحالم واست عزیزدلم...با خدا رفیق شو حرفای بد بقییه رو اصلاااا مهم نباشه واست میگن"یا رب نظر تو برنگردد"پس با خودش رفیق تر شو😍😍❤❤❤
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
