دوستم ازدواج کرده بود ولی همچنان با دوست پسرش در ارتباط بود البته پیامکی و زنگ عاشق هم بودن نشد ازدواج کنن دوماهه حامله بود بعد دقیقا روزی که زنگ زد با پسره کات کرد مادرشوهره فهمیدددددد همسایه بودن اومد طبقه بالا پشت در شنید وای دوستمم حاشا کرد اینم گفت باید فردا بری پیرینت خطشو دربیاری دیگه شب تا اذان صبح دوستم دعا کرد و التماس ائمه چون واقعا کات کرده بود بعد باورتون میشه مادرشوهره سکته کرد چندماه دستشون بهش بند بود و قضیه دوستمم فراموش شد