یه رفیق که ۱۰ ساله رفیق بودیم باهم دختره خیلی خ. راب بازی در میورد هم زمان با چند نفر بود هرچی گفتم نکن اخر عاقبت نداره گوش نمیداد یه روز رفت با یکیشون کارشو کرد اومد گریه که میخام ترمیم کنم رفت ترمیم کرد ولی پسره ازش عکس و فیلم هم گرفته بود و تهدی دش کرده بود که پخ ششون میکنم ابر وت و میبرم اینم اومد پیشم باز گریه زاری منم گفتم باشه تو نمیتونی من میرم برات شکای ت میکنم ولی به شرطی که دست بر داری اونو گفت باشه ولی بعد رفته بود به پسره گفته بود من عکسای دوستمو بهت میدم ولی به شرطی که عکسای منو پاک کنی اینم گرفت عکسای منو داد به اون پسره اومد تهدید و اگر کاری که میگمو نکنی ابرو ت میبرم عکسای بدی نبود ولی بی حجابی بود چون من محجبه بودم و خوانواده مذهبی داشتم من به این رفیق اعتماد کرده بودم کارم شده بود گریه و رفیقم میدونست که من نامزدم اگر بفهمه همه چی خراب میشه ولی نیتش همین بود که منو خراب کنه میخاستم خودمو تموم کنم دیگه شکایت و برو بیا اخر اومد گفت توروخدا منو نیار دادگاه پسر عمم میخاد منو بگیره بزار برم ازدواج کنم دیگه گورمو نمیبینی فقط ابرومو بخر منم گفتم برو بسلامت نامزدمم خیلی پشتمو گرفت گف بشرطی که دیگه اعتماد نکنی خیلی سعی میکرد ارومم کنه الان منو نامزدیم عقد کردیم و خود دختره با پسر عمش عقد کرد و پسره فهمید کاراشو و ابروشو برد جلو کل فامیل و ازش جدا شد کارماس یا چی🙂💔 اگر بدونید چقدر تو نماز گریه میکردم و دعا میکردم خدا حقمو بگیره