هعی من اوایل به این چیزا توجه میکردم وبرام مهم بود چندساله دیگه برام مهم نیست احترامشونو دارم کاری داشته باشن نهایت تلاشمو واسشون میکنم ولی ازشون توقعی ندارم آرامشمم زیاد شده دیگه ؛رفتار بدم ازشون میبینم به روشونم میارم که متوجه بشن من نفهم نیستم ولی چندساله خودمو از ته قلبم جزخونوادشون نمیدونم رفت وآمدبا خانواده پدرش دارم ولی از دلم دوستشون ندارم