عروسی دوست شوهرم بود جاریمم میخواست باهامون بیاد اومد خونه ما من داشتم موهاشو درست میکردم دیدم پر از شپشه ب حدی ک بابلیس زدم یه دونه ازش افتاد ب خواهرشوهرم گفتم کلی درومد حرف زدن ک نمیدونم اشکال نداره همه میگیرن هیچ مشکلی نداره فوقش گرفتی موهاتو کوتاه میکنی قطره میزنی کلی حرف های دیگه ولی من خیلی از شپش میترسم خیلی نمیدونم زندگیمم پر شده من چجوری جمع کنم بچه کوچیک دوماهه هم دارم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم حالم خوب نیست حالم از خانواده شوهرم بهم میخوره