دعوای امشب منو خاهر شوهرمو داستان زندگیم لطفا بیاید باردارم

محیط آروم کن گلم 

بارداری حساس تر شدی و به آرامش بیشتری نیاز داری 

آدم تو بارداری کم طاقت میشه 

خودت از خونه برای فرار ازدواج کردی 

این دخترها هم ممکن ازدواج کنم برای فرار و اونم ازدواج اشتباه 

یا خدای نکرده از خونه فرار کنن

اره بگو همسرت ن طرف شما باشه نه اونا حق روبگه باشون دعوا نکنه شما بارداری کزت اون خونه نیستی همسرت بهش دوستانه بگه کمکت حالت باشن 

کاری به خواهر شوهر و جنگ این چیزا ندارم....دخترای مجرد که این کامنت منو می‌خونید توروخدا بخاطر اخلاق بد پدر یا مادرتون بخاطر وضعیت بدی که خونه پدر دارید تن به هرررر نوع ازدواجی ندین که بعداً توش گیر کنید...حتی اگه روزی هزار بار از پدرتون کتک می‌خورید شرف داره به اینکه با هر شرایطی برای ازدواج کنار بیایید.....

انگاری پرش کردن

باید مسئولیت یه سری کارها رو برعهده ش می‌گذاشتی. حالا اگه کنکوری بود اشکالی نداشت کار نکنه ولی به نظرم از بعد امتحاناتشون شروع کن به هر دو دختر مسئولیت دادن. بهتره این کار رو همسرت انجام بده. این به نفع همه ست

نکنه عیدی هاشم ازشون میگیرید شما؟

بارداره و زجرکشیده عصبی شده حساسه هورموناش بهم ریخته ی چیزی گفته حالاشما هیزم رو اتیش نباش

عزیزم راجب حقوق و عیدی هاشون به همسرت بگو 

که از این به بعد جوری برنامه ریزی کنین که مقداری پول به خواهرشوهر بزرگه بدید و با همونا براش خرید کنید تا اونم یاد بگیره و با هزینه و پس انداز آشنا بشه فردا روز میخواد بره دانشگاه دیگه...

نمی‌خواد کلمه به کلمه این جریانات برای همسرت توضیح بدی 

خودت شرایط خونه جوری محیا کن که بحث نشه 

شما بزرگتری سعی کن بیشتر سکوت کنی 

اونا تجربه زندگی کردن و یاد گرفتن از بزرگتر هم نداشتن پس خیلی بیشتر مرتکب اشتباه میشن 

بحثی شد زود خلاصه ش کن 

سر دختر بزرگه با آشپزی کردن گرم کن هم بهش یاد میدی 

هم کمک حالت میشه در زایمانت 

برای دختر کوچیکه هم یه کلاس هنری چیزی درنظر بگیر

حق باشماست آرام باش عزیز کسی ندارن همه امیدشون به شماهست خیلی اعصاب خودتون درگیرنکن هیچ وقط بین بعث ودعوا بچهانرو

دنیا دار مکافاته تو خودت مادری دختر داری. ب خدا اونا هم دلشون می‌خواسته مادرپدر بالا سرشون باشه نازشونو خریدار باشه مث تو ک الان هی دخترم دخترم می‌کنی. نه ک از ی غریبه حرف بشنون. حقوق پدرشونم مال اوناس به شوهر شما هیچی ازون پول نمی‌رسه. اینقد سر اون بچه‌ها منت نذار. تو می‌دونستی قراره تو چ شرابطی زندگی کنی. بچه‌ها با هم درگیر میشن طبیعیه نیازی نیس تو قاطی اونا بشی هی از دخترت دفاع کنی. علیرغم مظلوم نمایی ک کردی اصلا حقو بهت نمیدم چون با آگاهی وارد  این زندگی شدی و باید مث مادر باشی. طفلی اون دختره تقصیری نداشته ک مادرشو از دست داده

از ۱۸ سالگی پسر از بیمه پدر بیرون میاد اطلاعات غلط به دختر جوون نده. فردا دوباره یه جور دیگه بهتون میندازه

آره دیگه می‌گیرن ک دختر بزرگه این حرفو زده. خدا هیچ بچه‌ای رو یتیم نکنه. مخصوصا از مادر

استارتر

 خواارشوهربزرگت  دیگه الن اون بچه قبلی نیس او بزرگ شده و تقصیر هر کس که باشه این مساعل پیش میاد و رفته رفته هم بزرگتر میشع  

 راه حل

 شما باید یدونه خونه دوطبقه بگیرید یا حداقل یک خونه و که نیم طبقه دیگم داشته باشه  اونجا براشون یخچال و اجاق گاز و لباسشویی بذاری  با توجه ب اینکه خواهرشوهرت بزرگ شده هرچقدم ک محبت کتی اون بازم بهت شک داره  ی فرش بنداز و تختاشونم ببر اونجا یدونم تلوزیون بذار اونجا 

 میتونن دوس داشتن بیان باشما غذا بخورن میتونن روزیم نخاستن خودسون غذا بخورن یخچالشونم پر کنید تا با یخچال شما یکی نباشه   در هرصورت حتی الان خانواده بزرگی شدید و کنار هم اینجوری طبیعتا سخته  اینطوری اوناهم راحت توام راحتی  یکم برات خرج داره اما بعدش خلاص میشی 

الان وقتش نیست یه بحران ایجاد بشه بارداری به آرامش احتیاج داری. اونا زمان امتحاناتشون هست. جو خراب تر میشه.

هر وقت دخترت کنترل خواست برو تو سایت برنامه زنده براش بزن تو گوشی ببینه.

فعلآ خودت مهم تری تا اونا

عزیزم دیگه ماشاالله بزرگ شدن حقوق پدرشون رو نصف کنید و تو حساب دو تا خواهر بریزید و بهشون بگید که مدیریت کنن و هزینه کلاس سرویس بیمه و لوازم شخصی شون رو از حقوق شون بدن...برای هر دو طرف شرایط سختی اما چون پذیرفتید باید با صبوری تحمل کنید خدا خیرتون بده