شما نگاه کن این خانم خیلی بزرگی کرده اونا رو تا حالا نگهداری کرده ،اعصاب و روانشو گذاشته ، مردم حوصله بچه خودشونو ندارن ،والا خیلی از خودگذشتگی کرده ، حالا درسته اونا یتیم هستن، ولی ایشون اگه اخلاق نداشت اونا اینحور پررویی نمی‌کردن در مقابلش، حتما رو داده که آنقدر رودار هستن،
ببین عزیزم شما وقتی روز اول قبولشون کردی قطعا این روزا رو دیدی. میتونستی قبول نکنی ولی اونا بچه بودن تو رفتی پیششون اینکه نتونستی براشون مادری کنی انقد خوب باشی وه حس مادری بهت داشته باشن ببخش منو نشون میده شما مقصری اگه از اول برای اون بچه ۵ ساله مثل مادر بودی الان محال بود باهات لج کنه. شما برای رهایی خودت از خونه پدرت وارد زندگی اینا شدی مس منتی سرشون نداری. بعدم کی گفته اگه اینا نبودن همسر شما از حقوق پدرش بهره داشت؟ پسر بالای ۱۸ بشخ یه ریال از حقوق پدر بهش نمیرسه و همش حق ایناست پس نگو داداشتون از حقوق سهم داره. بعدم وقتی خرجشون از اون حقوق میره شما فقط محبتی ازت برمیومده سختت بود قبول نمیکردی قبول کردی باید مخبت کنی. اون بچه فقط ۱۸ سالشه شما حق نداری باهاش لج کنی. من بودم قبول نمیکردم همچین ازدواجی رو ولی شما هم بخاطر شرایط خودت قبول کردی پس وظیفته دز حقشون مادر باشی که نبودی وگرنه هیچ وقا بیتون لج نمیشد چون اونا بچه بودن شما رفتی ببخش حزفام تلخ بود واقعا عذر میخوام اما مقصر کامل شمایید. اونا گدای محبت بودن و قطعا مادری نکردی در حقشون
با در نظر گرفتن اینا نوشتم
خوب حالا که چی دعوا وبد رفتاری وناراحتی وتنرژیهای منفی ادامه داشته باشه خوبه یا ارامش وصبر همه چی تو ارامشه دیگه هرکی یه امتحانی داره ازاین بدتر وضعیت مرگ هردو والدین هست که برای این دخترها اتفاق افتاده ایا اونا افسردگی نمیگیرن ایا اونا زجر نمی‌کشن
اشتباه کردی
همون موقع که حرف پول میزنه
میگفتی همه چی پول نیست عزیزم
از فردا تو باید یه وعده بپزی
ظرفا هم بشوری
دختر خودت بود قطعا بهش سخت می‌گرفتی
چون دختر خودت نیست می‌ترسی
بعدم حقوقشو بگو شوهرت بده دست خودش که این همه ملاحظه شما رو ندید نگیرن، حتما جداشون کن ، دو طبقه بگیر تا خودش کاراشو بکنه
همسرت رو آزار نده. نگو بهش. بچه ۱۱ ساله گله کردن داره آخه فقط میخوایی شوهرت بره تو فکر؟ اونا رو باید واقعا به چشم بچه ت نگاه میکردی از اول و همین حالا. اسمشون رو نذار خواهر شوهر به جلی ثواب ببخش داری گناه میکنی واقعا
خیلی سخته شرایطت خیلی زیاد تو مخیله من نمیگنجه واقعا
خدا بهت صبر بده که واسه تو خیلی سختتره تا او دوتا دختر
نگو عزیزم این خانم برای نجات خودش رفته وارد زندگی اونا شده اسمش بزرگی نیست. در ازای رهایی خودش از زندگی قبلش طبق گفته خودشون باید در حق این بچه ها مادری میکرد اونا فقط۵ ساله و ۱۱ ساله بودن باید وقتی قبول میکرد به خودش میقبولوند که مادر اونا شده. دوتا یتیم رو به سرپرستی گرفته اونا اسمشون خواهرشوهر نیست. ایشون به عنوان خواهرشوهر باهلشون تا کرده و داره میکنه. گناه دارن طفلیا
اونا باید خوبی رو درک کنند
مطمین باش به نفع خودشونه
احتمالا اطرافیان هی لی لی به لالاشون گذاشتن
من دیدم بچه مادرش طلاق گرفته
قبلش مادره مثل ببخشید ..... باهاش برخورد می‌کرده
ولی حالا مادرشوهر از دلسوزی جوری لوسش کرده که اصلا حال آدم بهم میخوره از بچه ،
من احتمال میدم استارتر خیلی محبت کرده
اینا اگه مادر خودشون بود باهاشون قاطعتر برخورد میکرد ، اما استارتر نمیتونه با توجه به شرایط
بجه یتیمن حس بی پناهی باعث شده بی احترامی کنن به خدا مادر ودخترم بحث میکنن یادوتا خواهر از دلشون دربیار به چشم بچت یا خواهر کوچیکت نگاشون کن
استارتر عزیز واقعا شرایط فوق سختی داری به نظرم اول به همسرت کل داستانو هرچی پیش اومده بدون اینکه چیزی پس و پیش کنی بگو حرفای دلت وضعیت حساس بارداریت... اگه در توانتون بود دخترا جدا طبقه ی دیگه زندگی کنن یا اگه نه یه مدت لااقل برن پیش اقوامشون
عزیزم دعوا و بحث بچه ها همیشه بوده و هست این روزام میگذرن به قران و خدا متوسل شو به خاطر تو دلیت هم که شده صبر و آرامش بهت بده
از ته دل از خدا میخوام زندگیت بیفته رو روال چونکه قطعا زجرکشیده ای
