مامانم چندماهه با یه خانومی دوست شده ایشون و همسرشون منو هم دیدن و خیلی دوستم دارن. این خانوم و اقا فقط دوتا پسر دارن و پسر بزرگشون در سن ازدواجه. این خانوم و آقا به خاطر علاقه ای که به من دارن خیلی علاقه دارن من با پسرشون آشنا بشم و منو خواستگاری کنن برای پسرشون.
راستش چون خودشون اصرار دارن و من کلا اصلا پسرشون رو ندیدم و نمیشناسم میگم نکنه اینا سر خود دارن پیش میرن و پسرشون شاید کس دیگه ای رو دوست داشته باشه. البته خودشون میگن پسرشون تو فکر کسی نیست و هر چی بهش اصرار میکنن کسی رو انتخاب کنه کسی رو انتخاب نمیکنه. حالا به خاطر علاقه ای که به من دارن خیلی مشتاقن بین من و پسرشون باب آشنایی باز کنن. شما جای من بودین چیکار میکردین؟