که قطع کنم امروز مادرم زنگ زد شوهرم زود برداشت آهنگ گذاشت مادرم گفت صدا زیاده نمیتونم حرف بزنم خدافظ یکبار هم داشتم حرف میزدم اومد الکی دادهوار کرد نسخه پزشکی داروهام کو داده بودم بتو زود باش پیدا کن همیشه یه بهانه جور می‌کنه میره تو قیافه الآنم مادرش میخواد بره شهرستان چهلم مادربزرگ شوهرمه میخواد برادر شوهرم رو نبره بندازه سر من بیچاره اونم کسی که یع سلام بلد نیست بده بمن الان بهش گفتم بزار منم برم شهرستان دلم تنگه خانوادم هست میگه نه تازه اومدی لج کرده نمیزارع برم😭
خدا به دادت برسه گاوه
چقدر عوضیه
دلتنگ داداشم هستم اینجا کسی ندارم صبح تا شب خونه تنهام
شوهرت خیلی عنتره
همراه شوهرت برو . اگرم نبردت قاطع بگو نمیتونم از برادرت پذیرایی کنم اونم همراه خودت ببر یا بزار برم پیش خانوادم. کوتاه نیا
برادر شوهرت چند سالشه؟
دوست عزیز علنا نگو فلان کارو برا خانوادت نمیکنم
وقتی رفتن شهرستان برا برادرشوهرت غذا درست نکن ...تعارف هم بهش نکن
توهم با برادرشوهرت سلام و علیک نکن نادیدش بگیر مگه کلفتشی که هم برات قیافه بگیره هم براش بپزی بشوری
چه دلیلی داره برادر شوهرت و بندازن سر تو مگه بچه کوچولوئه؟🤔
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
