یه همکار دارم که گه گاهی میاد مثلا نیم ساعت یک ساعت میمونه کار داره بعد خیلی به من توجه میکنه همیشه کاملا واضحه که توجه خاصی داره دائم به یه بهانه ای باهام در مورد کار صحبت میکنه در صورتی ک اصلا واحب نیست، یا مرتب تلفن میزنه ب بهونه کار میتونه نزنه، وقتیم حضوری میاد خیلی دور و بر میز من میادش، خیلی نگام میکنه ولی تابحال ارتباط شخصی برقرار نکرده حتی استوریامو تو واتس اپ باز نمیکنه هیچوقت. حالا پریروز من بابت یه واریزی مجبور شدم بهش یاداوری کنم یادش رفته بود بعد حس کردم ناراحت شده چون یسر اومد شرکت سریع رفتش نموند، و اینکه همیشه خودش زنگ میزد اینبار ب مشتری گفته بود بهم زنگ بزنه. بهش زنگ زدم گفتم شما از دست من ناراحت شدین؟ من به خودتون گفتم نه ب کس دیگه؟ گفت چی؟ ناراحت؟ چرا باید ناراحت بشم خجالت بکش، من اصلا با شما این حرفارو ندارم بعد گفت با هیچکس دیگم این حرفارو ندارم. خیالتون راحت باشه. دیگه گفتم اوکی قطع کردم. الان یجوریم انگار شوکم، نمیدونم واقعا ناراحت شده یا نه. حالم خوش نیست اصلا.
یعد تستوری واتساپو خدایی هیچ کس چک نمیکنه چون همه به زور میرن واتساپ
حتی منی که اینستا رو پاک میکنم چندوقت یبار توی اون بازه ی زمانی بازم سمت واتساپ نمیرم
با نام و یاد خدا رها میشم از همه چیز فقط برای تو تلاش میکنم فقط برای تو میخوابم و میخورم و رژیم میگیرم و ورزش میکنم و زندگی میکنم برای تو...❤ دلم میخواد بفهمم شمس و جلال الدین محمد چه چیزی فهمیدن که اینطور برات زندگی کردن خدا❤
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.