2733
2739

چه ازدواج چه کلا دانشگاه و مجردی زندگی کردن؟ 

چه حس بدیه اتاقت و کل وسیله هات بزاری با دو تا چمدون بری و دیگه یه آدم بالغ باشی و باید کم کم خودت از پس خودت بر بیای🥲

واقعا آدم دلش به اون فضا و اتاق تنگ میشه 

هیچ اتاقی راحت تر از اتاق خود آدم توی خونه والدینش نیست 

از هتل پنج ستاره هم بهتره

من آدم وابسته ای نیستم ، احساسات نیستم زیاد و دلتنگم کم میشم ولی هر وقت تحت فشار و استرسم روی تخت اتاق جدیدم دراز می کشم پتو رو میدم روم و آهنگ هایی که دوران نوجوانی گوش می کردم می زارم و چشمام می بندم 

حس می کنم یکی از روزای چهارده پونزده سالگیه 

آلبوم جدید وان دایرکشن تازه اومده بیرون 

داره تابستون میشه 

مامانم داره غذا می پزه و بابام واسم کلی میوه های تابستونی و آلوچه خریده 

حس می کنم الانه که دوستم زنگ بزنه 

الانه که مامانم صدام بزنه 

و خب بعد این تصورات واقعا حس آرامش می کنم و ترس هام و نگرانی هام می ره



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2738

22 ازدواج کردم

ولی ذاتا آدم نوستالژیکی هستم همیشه به گذشته فکر میکنم

به خونه پدری و همه ی خوبیا و سختیاش

به سفرای اون دوره

به ناز خریدنای پدر مرحومم...


لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود/ حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت.سیب را چیدمو و در دلهره دستانم/سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارمو در دام افتد/گفت یک دو ولی افسوس ۳ را دوست نداشت*آقای جوینی*  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز