2737
2734

نمیدونم

خوشمزس

سوالات تکراری که دیدم و جواب های مشترک: اول: اعتماد به نفس و عزت نفس داشته باشید‌. دوم: اونقدری که فکر می‌کنید آدما به شما اهمیت نمیدن و اصلا به شما فکر نمیکنن پس بیخیال. سوم: وابسته نباشید مخصوصا احساسی‌. چهارم: چرا اینقدر دهن به دهن آدما میزارید؟؟ بی اهمیت باشید هرچی گفتن بگو اوکی تو درست میگی. پنجم: نصیحت به از خودم کوچکتر اینکه بیشتر کتاب بخون و تلاش کن و تنبل نباش و رو خودت سرمایه گذاری کن. زبان و کامپیوتر و مهارت های مختلف یاد بگیر. ششم: ولله پسرا ارزشی ندارن که بهشون وابسته شید و گریه کنید و حرص بخورید. هیچ آدمی از اینکه دوست پسرش ولش کرده نمرده :/ . هفتم: اگر کسی مسخرت میکنه اصلا حساس نشو و بی اهمیت باش و باهاش بخند یا زل بزن تو چشماش و هیچی نگو اگر ناراحت بشی و جواب بدی اونم خوشش میاد و هی اذیتت میکنه. / والا خیلی پرسیدید امضا‌مو عوض کردم😂 فعلا همون تیچر و کوچ اموزشی بودن بیشتر از بقیه شغلام دوس دارم همون خوبه صدام کنید :) /

اولین باره که همچین چیزی می‌شنوم 

ما هرچیزی بخوریم تو اسید معده حل بشه 


یعنی چی که شیر میز تو معده فاسد میشه ؟ مگه قراره چقدر بمونه 

لبه ی پرتگاه ایستاده بودم... خسته و ناامید دستانم را باز کردم تا بپرم ... اشک هام سرازیر شده بود قبل اینکه بیفتم بابا مچ دستم را گرفت و گفت کجا میخوای بری ؟ مگه خودت رو بهم نسپردی ؟ وقتی بابا من رو از پرتگاه کشید بالا خودم رو بغلش انداختم و در حالی که گریه میکردم گفتم تروخدا بابا تنهام نذار دیگه نمیتونم ادامه بدم 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اولین باره که همچین چیزی می‌شنوم  ما هرچیزی بخوریم تو اسید معده حل بشه  یعنی چی که شی ...

تو نت هم خوندم دقیقا کلی مطالب نوشته در مورد عوارضش 

میگن شیر رو اصلا نباید باهیچ میوه ای قاطی کرد 

هم خاصیت شیر هم خاصیت موز خنثی میشه وبه بدن نمی‌رسه 


2731
تو نت هم خوندم دقیقا کلی مطالب نوشته در مورد عوارضش  میگن شیر رو اصلا نباید باهیچ میوه ای قاطی ...

خب خطرناک بودنش یک بحث جداست ب از بین رفتن خاصیت میوه و شیر

لبه ی پرتگاه ایستاده بودم... خسته و ناامید دستانم را باز کردم تا بپرم ... اشک هام سرازیر شده بود قبل اینکه بیفتم بابا مچ دستم را گرفت و گفت کجا میخوای بری ؟ مگه خودت رو بهم نسپردی ؟ وقتی بابا من رو از پرتگاه کشید بالا خودم رو بغلش انداختم و در حالی که گریه میکردم گفتم تروخدا بابا تنهام نذار دیگه نمیتونم ادامه بدم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  21 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  22 ساعت پیش
توسط   حسین__بیرو۵  |  2 ساعت پیش