الان درگیر یه عشق لعنتی شدم هی نمیدونم چه غلطی بکنم نه میتونم کات کنم نه میتونیم بمونیم با هم نه خانواده ها میذارن اگه پونزده سالگی ازدواج میکردم درگیر این عشق نمیشدم که الان اینجور بشه😔
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
خب قشنگ فکر ببینین خانوادت چرامخالفن شاید واقعا خوب نیس برات ...من ۳۳ با یکی اشنا شدم بعد پنج ماه هم خواستگار فرستاد ازدواج کردیم ۱۰سالم از سن شما بیشتر بود ...فقط بخاطر اینکه شهرشون از ما یه ساعت فاصله داشت پدر مخالف بودن البته همیشه سازش مخالفه حتی به شعلشم گیر میداد یا میگفتن یه سهم داره از ماشین سنگین با پدروبرادرش پدر میگف نه دردعه وفلان چون دیدم حرفاش ومخالفتاش عیر منطقیه گوش به حرفش ندادم داداش بزرگمو گفتم اومد با پدرمون حرف زد رف تحقیق کرد خودمم اخلاقشو سنجیده بودم اهل هیچ چیز خلافی نبود فهمیده بودم ولخرجم نیس ورفیق بازم نیس خانواده دوسته سنمونم بهم میخوره اخلاقشم خیلی اروم بود داداشمم اومد عین چیزایی که من فهمیده بودم ازش تو ۵ماه اونارو گف بعدم خانوادش گف پرسیدم مسئله ای ندارن منم دیگه قبول کردم ازدواج کردیم واقعا تمام برداشتام ازش عین چیزی بود که تو ۵ماه اشنایی از دیدم خیلیم خداروشکر مسئولیت پذیره...حتی پدرمون هم هی به مادرم میگه خیلی مرد خوبیه این پسر خداروشکر....اینارو گفتم سن ربطی به ازدواجت نداره طرفت اوکی باشه اما اگه خانواده ی پسر مخالف سخت باشن ازدواج باهاش صلاح نیس بعدا دچار مشکل میشی
میشه بپرسم معیار پانزده سالگی تون وی بود و معیار الان که بزرگ شدید چیه ؟؟ کنجکاوم بدونم
میگفتم یه پسری که خوشگل باشه... همین
الان راستشو بخوای دیگه میلی به ازدواج ندارم، ولی اگه داشتم، میگفتم شغل خوبی داشته باشه، عرضه ی پیشرفت داشته باشه، و منو هم تشویق کنه که پیشرفت کنم، جلومو نگیره، از یه خانواده ی خوب و با فرهنگ باشه. روشنفکر باشه،مهربون باشه، چشم پاک باشه...