آره بینهایت پررو،عین مادرپدرش.
چهارپنج سالشه لوازم آرایشمو نمیتونم ازدستش رو میزآرایشیم تواتاق بچینم ولی کمدواینایاکیفم دست بزنه زودازدستش میگیرم پیش هرکی هم که باشه، اوایل خیلی خسته م کرده بودشوهرم آخه به شوهرم باشه خیلی معذرت میخوام میخواداین دخترومادرشوقشنگ شیاف کنه به خودش.ولی من نسبت به قبل خیلی رودروایسی روکنارگذاشتم بهش رو نمیدم موقعی که شوهرم نیس نمیاد والا الان آدم حوصله بچه خودشم نداره چه برسه بچه ی جاری ک هیچ ادبی هم بهش یادنداده باشه فکرقروفر خودش باشه.بخدا چهاربسته آدامس گرفته بوددختره مادره نشسته بودباشوهرم وشوهرش لاس میزد هئی میگفتم فلانی چهاربسته آدامسو هرسه ثانیه یه باربازنکن بچسبونی رومبلای جهیزیهم .انگارفقط خدا? دامیگکردبچه ش خرابکاری کنه بین منوشوهرم دعوابیافته.
دیگه ازدستشون مبلارو بردم چیدم جایی که نتونن برن روش.
کثافتای دهاتی همش دردسرمیدن ازبس بی فرهنگ بی ادب بی ملاحظه ن.بخدا هرجا بری الان دیگه همه این چیزارو درک میکنن اینا ازقصداینکارارومیکنن ک زندگیمون تلخ بشه