به حرف مردم کار نداشته باش . اونا همیشه حرف برای گفتن دارن
هرکاری بکنی دهن مردمو نمیتونی ببندی
رها کن
حتی بهش فکرم نکن ببین چی میشه
آیه ۷۴ سوره فرقان رو دائم بخون توهمه حالات مختلف. مطمئن باش کمکت میکنه.
همون اول خواستگاری نکرد. چند بار با هم رفتیم بیمه و تعمیرگاه و صافکاری و .... کارای ماشین که تموم شد یه مدت هم کلا غیبش زد مثلا دو هفته ای نبود . تا بعد از دو هفته خواهراشو فرستاده بود محل کار من که بیان ببینن من چه جور آدمی هستم . بازم من نفهمیدم خواهرای این هستن . تا اینکه یه شب هم خودش اومد محل کارم داشتم میرفتم خونه وایستاد حرف زدن و خواستگاری کرد و گفت میخوام بیام خونه تون .
خیلی هم رک گفت من عاشق شما نشدم ولی از اینکه محجبه هستی و این همه باهم اینور اونور رفتیم حتی یکبار نگاهمم نکردی خیلی خوشم اومد .
من توی اون زمان که باهاش اینور اونور میرفتم حتی یک لحظه هم فکر نمیکردم یه روزی این آدم بشه پدر بچه های من .
چون خواهرانش زنگ میزدن میگفتن خرید کن با خودم میگفتم این متاهل هست . اما قسمت بود و خدا خواست.
رها کن
خدا گشایش میکنه برات
زیارت عاشورا بخون و هدیه کن به شهدای غواص
بقیه ش رو هم بسپار به خدا
دانشگاهها هم توی زمینه همسریابی جدیدا خیلی فعال هستن
یه سرچ بکن
سایتهای همسریابی هم میتونه کمکت کنه اما با احتیاط پیش برو