بچه ها من باردارم و با خانوادم یه دوساعتی فاصله داریم ، دیروز خانوادم اومدن خونه ما و گفتن بریم برات سیمونی بگیریم ، رفتیم و چیز های ضروری رو گرفتیم بعد عمه م مجرده نزدیک ۴۰ سالشه و تنها زندگی میکنه دیشب زنگ میزنه به مامان بابام که چرا منو نبردید ؟ امروز هم زنگ زد به خودم که شما منو بی عزت و احترام کردید باید منو می بردید که سر در میارم ، راستش خانوادم دستشون خالیه الان فقط چیز های ضروری رو واسم خریدن و گفتن باز تا زایمانت و بعد که به دنیا اومد برات میخریم ، من نمیخواستم این موضوع رو کسی از فامیل بفهمه ، بعد عمه م گفت عکس بده از وسایل منم فرستادم به جا تبریک گفت پس هیچی برات نگرفتن که خیلی دلم شکست ، خانواده من خیلی مظلوم هستن ، دستشون خالیه من نخواستم بهشون فشار بیارم ، دیگه دوست ندارم با عمه م در ارتباط باشم