ماشین برادرشوهرمو گرفته بود شوهرم هرموقع کار داره میگیره،بعد این جاریمم میدونه امروز قرار بود با ماشین بریم دکتر
بعد صندلی جلوی ماشین اونجایی که من میشینم دکمه شیشه یه سنجاق گزاشته بود ،جایی که صدرصد مطمئن بود من دستم میخوره بهش
ما چندوقت پیش هم اومد بامن دعوا کرد و قهرکردیم دقیقا فرداش دیدم جلو درمون یه سنجاق محکم قفل شده انداخته بود که من دستم بهش نخورد اونموقع
ولی امروز اتفاقی دستم خورد کلی صلوات و دعا فرستادم اثر نکنه
گفته بودم تو کار دعاست خودش میگفت خونمون جن داره و اینچیزارو خیلی دنبال میکنه
الانم که فهمیده باردارم میترسیدم اسیب بزنه بهم یجوری
خیلی میترسم 🥲😑
اصلا چرا باید اون سنجاق اونجا باشه اگه دعا نبوده
گیر یه ادم از خدا بیخبر افتادم😔
لطفا کسی اتقادنداره چیزی نگه منم قبلا باور نمیکردم وشوخی بود برام