با خوشحالی از بیرون اومد بش گفتم چیشد کار پیدا کردی
گفت انقد خوشحالم کنگو یه کار پیدا کردم ساعت کاریش کم حقوقشم دوازده تومن گفت اقاهه گفته میتونی با ماشینت سرویسمبشی(ماشینمون یه پراید قراضست)🥲
دخترم گریهکرد گفت گربه بازی میخوام گفتم بگیر با گوشی بابات بازی کن چشمم خورد به پیامی که بهش اومد
نوشته بود:
سلام فردا رو تنها بیا فعلا دنبال خانوم ابراهیمی نرو😒
فهمیدم چرا خوشحاله... گفتم به به خانوم ابراهیمی پیام دادن چشاش گرد شد گفت اونم اونجا کار میکنه😒
خوبه دیگه هر روز باهم برن و بیان