بخاطر شغل همسرم خونمون اوردیم یه شهر دیگه
حالا خودم یمدت باید رفت وامد کنم تا محل کارم بیاد اینجا
ولی از دست مامانم کلافه شدم زنگ میزنه که چرا تورو اواره کرده فقط بفکر خودشه وهزارتا حرف دیگه
واقعا نمیدونه با یه حرفش چقدر دل منو میشکنه ☹
من بخاطر پیشرفت زندگیم اینکارو کردم
فردا صبح ساعت ۹ باهم اعتراض بزنیم.
چون فردا خانم مونا تهرانی آنلاین هستن و الان نیستن
مامانت بدتو نمی‌خواد بخدا ازش ناراحت نشو براش توضبح بده مامان اینطوری ب نفع زندگیممه...اون از دوریت ناراحته
توی فامیل های منم خیلی ها بخاطر شغل همسرشون رفتن یه شهر دیگه
خب برای زندگی و درآمد بهتر بوده هر ماه و تعطیلات به خانواده شون سر میزنن
آوارگی و بدبختی نیست که
منم مامانم خیلی بهم غر میزنه منتها اون زن داداشمو میبینه منم میبینه حرص میخوره طفلی
زن داداشم ماهی سه چهار بار بار با آبجی هاش سفر و گردش و .... می‌ره و داداشم خونه تنهاست کلا آخر هفته ها خونه نیست موقع برگشتن هم زنگ میزنه به شوهرش که غذا سفارش بده دارم میرسم گشنمه. منم مدام در حال آشپزی و بشور بسابم
مامانم بم میگه خرج نداری ارجم نداری
مامان منم خیلی غر میزنه
من خودم درامد مستقله درکل از شوهرم پول نمیگیرم با اینم مشکل داره میگه چرا بهت پول نمیده
من برام مهم نیست چون پول کم نمیارم یا نیازی ندارم همین که خرج خونه با خودشه کافیه
اصلا غرورم اجازه نمیده برای یه مانتو برم بگم پول بده
خودشم که اصلا به این فکر نمیکنه وظیفه داره بده
یه چیزایی هست که ظاهراً من و شما بلد نیستیم همین زن داداشم از روز اول طلبکار بود الان داداشم وظیفه ی خودش می‌دونه مدام پول بزنه کارتش یعنی هر روز خرید اینترنتی و پیک بسته میاره یه روزم به خودش سختی نداده بره سرکار رمز موفقیتش طلبکار بودنشه
