ایشون قرار بود بیاد خاستگاری من ک زد زیرش و رفت دختر عموش رو گرفت بماند ک چ ضربه روحی بهم وارد شد
حالا هر دفه منو میبینه همش بهم زل میزنه اصلا راحت نیستم مدام دنبال اینکه باهام صحبت کنه
و همش حرکات یا ی سری شوخی هایی میکنه تا من بخندم
اصلا درکش نمیکنم حاجی زن داری دیگ سنگین باش حالا زنت نبود فردا ک کنارت باشه جلوش ازین حرکتا بزنی دلش میشکنه