دیروز خونه پدر شوهرم بودیم برگشت گف با شما هم نمیشه یه شوخیی کرد ادم میگه میرن خونشون دعوا میوفته فلان من کلا جوابشو ندادم فقط نگا کردم شوهرمم جوابشو نداد.
اخه وقتی میان یه چرتو پرت میگن خودشونم مبدونن اصلا اون شوخیه خوبی نیست ولی باز همون کارو میکنن مثلا یبار داشتیم ب پسرمون اسم انتخاب میکردیم برگشت فامیلی دختری ک خیلی سال پیش با همسرم دوست بوده رو گفت تو جمع بعد من بهش قیافه گرفتم اصلا دلیلی نداره اونکارو بکنه ولی هیچ حرفی نزدم یعنی تا خود اینکه بریم خونمون برگشت بهم گف شوخی میکردما فلان نرین دعوا کنین منم ب همسرم گفتم بگو همه چی یه هدی داره بفهم دهنتو کجا باز میکنی خوبه خودش دوتا بچه داره دیگه بچه نیس ک من یادش بدم اصلا من بی جنبم وقتی بردارشو تنها میبینه اونجوری شوخی بکنه دلیلی نداره جلو من یسری جیزارو بگه