شما مجرد که بودید، چقدر خونه ی باباتون محدودیت داشتید؟
من دیگه دارم از دست بابام دیوونه میشم
۱۹ سالمه
میخوام کار کنم، میگه نه
میخوام مو رنگ کنم، میگه نه
رشته ای که می خواستم رو نزاشت بخونم
حرف ازدواج میشه، قاطی میکنه، فحش میده
لباس میخوام بپوشم، میگه این کوتاهه نپوش
خیر سرش اصلا هم مذهبی نیست، تازه از اسلام بدشم میاد
من یه مدت محجبه شده بودم، انقدر اذیتم کرد که حجابم رو کنار گذاشتم
تازه نوشیدنی هم میخوره ولی ما هر کاری که باب میلش نباشه رو بخوایم انجام بدیم، تهدید میکنه که گوشیتو میگیرم دیگه نمیزاره با این بگردی و…
هی چشمش به دهن مردمه، میگه من مو رنگ کنی، توی دانشگاه، بد فکر میکنن
به خدا دلم میخواد گریه کنم که توی قرن ۲۱، با یه همچین تفکرات عقب مونده ای، زندگی میکنم