بچه ها من چند ماه از عروسیم میگذره
دو هفته ی بار میریم خونه مادرشوهر م شوهرم خوبه تو خونه ولی وقتی میریم خونه مامانش اینا خیلی عوض میشه مثلاً سر سفره مامانش هر چیزی و میزاره جلوی شوهرم
ولی اصن شوهرم توجه نمیکنه من چیزی دارم یا ن
باهاش خوب رفتار میکنم جلو خانواده ش ولی اصن هوامو ندارع میخواد همش ضایع م کنه داشت میرفت بیرون گفتم ک یادت نره گوشیتو برداری گفتش ک نمیدونستم خوب شد ک گفتی مثلاً قرار بود فلش مو بیارم جشن مونو بزارم یادم رفت جلو همه سرم داد زد ک چرا نیاوردی منم وقتی یکی سرم داد میزنم لال میشم و فقط بغض میکنم
تولد یکی از داداشام بود گفت م زنگ بزن تبریک بگو کف من ن زنگ میزنم ن چیزی
ولی همه چیز خانواده شو تبریک میگ
و منم واقعا احترام میزارم ب خانواده ش دلم میخواد گریه کنم