اولین قدم اینکه تو اولین پسر زندگی منی😅
دومین مظلوم بودن و مهربونم بودن
سوم شخصیت بالا اهل مطالعه و اینا
چهارم اینکه خیلی محبت بهش دارم خیلی زیاد
چهارم اینکه هی نگفتم بیت منو بگیر و اینا
پنجم یکبار بحث ازدواج رو نکشیدم
خودش کشید(تازه اینقدر نمیگفتم و اینا یه روز عصبانی شد و گفت تو منو واسه ازدواج نمیخوای🤣🤣🤣
بخدا اینقدر دوسم داره همه خانواده و فامیل دارن میترکن
اینقدر وابستمه که مثلا دوران نامزدی که از هم دور بودیم
مثلا دو ساعت گوشی رو گوشش بود هیچی نمی گفت فقط من حرف میزدم
خواهرش گفته بود این چی میگه چرا تو حرف نمیزنی؟(وابسته است به صدام )
سنشم بچه نیست ۳۰ سالشه که بگی از بچگیه