باید بگم ک وضع مالیشم خوب نیس کارگره اما الان پول داره و نمیده ن ماشین داریم ن خونه در ارزوی یه لباس خوب ک برابچهام بپوشم ک این تن لشش رو جمع نمیکنه تلاش کنه من مثل زندانی ها حبسم تو خونه اجازه ندارم در سوپری ام برم اگ برم انقدر کتکم میزنه تاالان محبتی ازش ندیدم همیشه خار خفیفم کرده
من مادرم معتاده پدرم فوت شده و خانواده پدرمم از بعد مرگ بابام نگفتم ببینم من کرده ام یا زنده مادرمم خوب اوضاعش خوب نی مجبور شدم خودم بااین تن لش دوست شدم زنش شم بدون عروسی و هیچی
خانوادشم معتادو خرابن صدام درار مثل سگ میزنه توی سرم میندازم تو کوچه