2733
2739

خودم ۱۳ سالم بود کلاس هفتم بیشتر همکلاسی هامون پریود شده بودن 

ما با اکیپمون که یه ۱۰.۱۲ نفر می‌شدیم رفتیم ۳ شب اعتکاف من یه دل درد داشتم یه چند بار رفتم سرویس لکه خون دیدم نوار همراهم نبود دستمال گذاشتم روز آخر بود زنگ زدم بیان دنبالم 

قبل از این که برم اونجا مامانم گفت نوار بردار حوصله نکردم گفتم این همه نشدم این ۳ شب هم نمیشم 😂

من  ۲۰ روز قبل تولد ۱۳ سالگیم پریود شدم معدلم هم ۲۰ شده بود برا اولین با هم اعتکاف رفته بودم برا همین کلی کادو به مناسبت های مختلف گرفتم😂😅  

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2742

اینجا کاربر آقا که معلوم الحال اند زیاده متاسفانه به این موضوع دقت کنید

آقایون به هیچ وجهه در تاپیک های بنده حضور نداشته باشند کامنت نذارند لایک نکنند ریپلای نکنند.در جایی ام کامنت میذارم اصلا لایک یاریپلای نکنید

من باغ پدربزرگم بودین با بابام خیلی راحتم جیغ کشیدم باباااا دوید اومد سمتم گفت چی شده یه طوری نگاهش کردم خودش گفت آرهههه؟🥲😂

آخه مامانم جریان پریودیو بهم گفته بود کامل 

پیشونیمو بوس کرد رفتیم خونه به مامانم گفت بهش نوار بده 

خطاب به اون کسی که به راحتی توهین و فحاشی میکنه توی سایت:گیرته مارم سرته مورم و چخو😉😂حواست خوت بو پس
2740

من ده سالم بود 

يه گندي زدم اساسي

مهمون از شهرستان داشتيم رختخواب انداخته بوديم شب بخوابيم همه رو زمين 

منم خوابيدم صبح پاشدم ديدم تشك لكه شده ، واسه اينكه جلو مهمونا ضايع نشم و كسي نفهمه قضبه چي بوده با خودكار ابي رو لكه خون رو رنگ كردم 

فكركنين چه افتضاحي شد 

نميدونم چي تو مغزم رخ داد كه اون كار رو كردم


خدارو شكر صدهزار بار

من۱۱سالگی

برای شام‌خونه بابابزرگم بودیم رفتیم سرویس دیدم‌خوووون‌اومدم فک کردم دارم میمیرم 

با اینکه مامانم برام‌توضبح داده بود اما تصور میکردم‌چندقطره باشه ن انقدر زیاد

خلاصه تا اخر شب با لباس خونی موندم‌و همش میگفتم‌امشب میمیرم

اخر شب ب مامانم‌گفتم انقدر بهم‌خندید و نوار داد و همون شب هم‌ابله مرغون گرفتم 

خلاصه اولین بار خیبی سخت گذشت

دوم راهنمایی بودم فقط دردمیکشیدم دریغ از اینکه یکی به دادم برسه هیچ میمردم وزنده میشدم همشم گریه میکردم تااینکه شوهرکردم  باورکن جاریم وخواهرشوهرم بهم مفنامیک اسیددادن وکمرمو ماساژ میدادن 

بی شک باران زیباترین نعمت خداست*(برگشته ازتعلیقی)

می‌خواستیم بریم خونه عمم 

ترسیدم به مامانم گفتم اینقد خودش رو زد و ابراز تأسف کرد ریدم تو خودم 

پدرش نشستم چند ساعت گریه کردم 

هیچ وقت یادم نمیره مامانم باعث شد در حد سکته برم دیگه الان که الانه بهش نگفتم درباره پریودم 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

فاقد عنوان🤍

sara20022 | 2 دقیقه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز