2733
2739

هیچ وقت کنارش احساس آرامش نداشتم و ندارم و نخواهم داشت

امروز خونه باباش بودم قرار بود اینجا افطاری بزارم مادر شوهرم فوت کرده

بعد باباش‌همیشه این وقتا میاد خونه قرار بود بهش یچیزی بگم بخره به پدرشوهرم زنگ زدم بهش که بابا اونجاس میگه خونس میگم نمیاد خونه میگه خونس گفتم آخه خونه نیسکه یکمی آلزایمر داره باباش ترسیدم گفتش  نه اینجاس کارش داری با لحن بد گفتم نه چرا اینجوری حرف میزنی تو باهام بعد میخواست قطع کنه پیش همه گفت اااه این زنم اعصاب منو خرد میکنه😐مگه چی گفتم من 

به خود باباشم نمیخواستم زنگ بزنم اسم شوهرم اول بود گفتم بزار به این بگم به باباش بگه فلان چیزو بخره خودمم روم نمیشد به خود باباش زنگ بزنم بگم بخر

ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



اصلا چرا ب پدرش بگی این همه بحث نداشت میگفتی فلان چیز میخوام بگیر بیار یا بده اسنپ  تموم شد

ببین اون دیر میاد از سرکار من برا افطار لازمش داشتم

اصلا بحث حرف زدنش با منه که اونجوری حرف زد

2742

برای من مثل هوای بهاره یک روز اونقدر خوب ک چشمام اینطوریه 😍😍😍

یک روز اینقدر بد ک خس میکنم از من بدبخت تر نیست و از این مرد شمرتر نیست و اون موقع 💔💔😭😭🥲😪

کاربری دست هشتاد میلیون نفر ب جز شما                             
2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687