|•همون آب_آلبالو•| |•پیوسته در تاریخ ساعتی فرا میرسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا میشود، مجازاتش مرگ است•| |•از دور ریختن عقایدی که به من تلقین شده بود، آرامش مخصوصی در خودم حس میکردم•|
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.
ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔 مرگ تو را چو داد گردون خبرم//خبرت نیست که یکباره چه آمد به سرم 😔😔💔 تمام کوچه های شهر پر از فریاد تنهاییست شنیدم عابری میگفت که بغض شب تماشاییست بزن باران که محتاجم به لمس بودن این تب هم آغوشم بشو شاید فراموشش کنم یک شب هرکه خود داند و خدای دلش🌱🌱 که چه دردیست در کجای دلش💔 ///قصه اینجاست که شب و بود و هوا ریخت بهم،، من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم... گلی بودم نه وقت چیدنم بود/جنین بودم نه وقت مردنم بود/گلی بودم میان دل مادر/نه وقت توی خاک خوابیدنم بود روز محشر به خدا خواهم گفت :آنکه از من تو گرفتی همه جاااننمم بود🖤...
👑باران هم باشی برای کاسه های وارونه کاری نمیشه کرد🤞درلحظه زندگی کن،اما به هیچ لحظه ای دل نبند...🤞من تنهاییم قشنگ تر از این آدماست🤞آرامش یعنی قضاوت دیگران برات مهم نباشه🤞خوشبخت کسی است که شکوه رفتارش آفریننده لبخند زندگی در چهره دیگران باشد🤞صداقت در مقابل سیاست دیگران سادگی است و سیاست در مقابل صداقت دیگران خیانت.🤞زندگی حکایتی است که هم میتواند توسط یک ابله روایت شود، هم توسط یک پارسا.🤞اگر حق با شماست، خشمگین شدن نیازی نیستو اگر حق با شما نیست، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید 🤞گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش میآید که انسانباید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپــردازد🤞درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنندمابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند.…🤞هیچ انتظاری از کسی ندارم!و این نشان دهنده ی قدرت من نیست !مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است🤞بچه بودیم،دخترا عاشق عروسک بودنو پسرا عاشق مردهای قوی.بزرگ که شدیم، دخترا عاشق مردای قوی شدن و پسرا عاشق عروسکها🤞
ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔 مرگ تو را چو داد گردون خبرم//خبرت نیست که یکباره چه آمد به سرم 😔😔💔 تمام کوچه های شهر پر از فریاد تنهاییست شنیدم عابری میگفت که بغض شب تماشاییست بزن باران که محتاجم به لمس بودن این تب هم آغوشم بشو شاید فراموشش کنم یک شب هرکه خود داند و خدای دلش🌱🌱 که چه دردیست در کجای دلش💔 ///قصه اینجاست که شب و بود و هوا ریخت بهم،، من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم... گلی بودم نه وقت چیدنم بود/جنین بودم نه وقت مردنم بود/گلی بودم میان دل مادر/نه وقت توی خاک خوابیدنم بود روز محشر به خدا خواهم گفت :آنکه از من تو گرفتی همه جاااننمم بود🖤...