بچه ها من یه خواستگاری دارم مشخصاتش: همسن خودمه ۲۶! خیلی باشخصیت،رازداره، وفاداره، متین و نجیب، مهربونه، حلال حروم سرش میشه، شغل ثابت داره اهل کاره( ولی درامدش معمولیه)، قد بلند و خوش قیافس،ازوناس ک ز زنش خیلی ت خونه کمک میکنهه، خیلیی صبوره برعکس خودم! اهل مسافرت و تفرحیه، همهه از خوب بودنش تعریف میکنن خودمم دوسالی باش همکار بودم مطمئنم پسر خوبیه، خونه به اسمش داره یه موتور هم داره، تک پسره دوتا خواهر داره و بچه بزرگه خانواده سالمی هم داره. بهش ی ذره وابسته شدم.
😥 ولی مشکلی ک هست تا حالا با کسی در ارتباط نبوده من قبلا دوست پسر داشتم ولی همیشه ت چهارچوب بوده چونکه قصدمون جدی بود ولی خب نشد..این اقا با هیشکییی نبوده خیلی ساکته برخلاف منک خیلی همش دنبال هیجانم، پر حرفم. از نظر احساسی حس کافی بودن نمیده بم این رابطه هفت ماهه یه رابطه سردی داریم من تصمیم گرفتم رابطمون مشخص شه سریعتر یعنی مدیریت کنندهه رابطه در اصل منم و من اینو نمیپسندم. دوست دارم همسرم مدیریت کننده باشه تا بتونم بهش تکیه کنم بدونم سرد و گرم چشیدس.. دبشب بهش گفتم اینطور باش اونطور باش یکم بهتر شده، یعنی خودش اصلا سواد رابطه عاطفی نداره!! و این یکم اذیتم میکنه اینک بی تجربس و میترسم ت رابطه شخصی زنو شوهری هم همینطور نابلد رفتار کنه و اون کششه رو فعلا کدبهش ندارم. اون کشش ج.. بابد قبل ازدواج باشه یا بعدش مهمتره؟؟ میترسم اینک هیچ موقع حسدکافی بودنه رو بهم نده دوسدارم همسرم با من ی ذره شیطون باشه اینطور نیست.. همشم حس میکنم شاید چون سنش کمه و بی تجربس.. تنها مشکلم باهاش همینه بنظرتون چیکار کنم اگ بعد ی ماه اون حسه ت وجودم شکل نگرفت کات کنم؟ یا بعد ازدواج عاشقش میشم؟