از بچگی هم بازی بودیم. همیشه باهم بودیم خونه دایم میخوابیدم پیش دختر دایم از بس باهم خوب بودیم اگ دو روز نمیدیدمش دلم خ براش تنگ میشد ی مدت خانواده ایی قهر بودیم من یکی دوبار پیامش دادم جوابم نداد منم دیگ پیامش ندادم
تازه ازدواج کرده(اینم بگم ک کلا اخلاق نداره ولی چون باهاش بزرگ شدم خ دوسش دارم) الانم ک ازدواج کرده خ رفته تو قیافه اصلا حرف نمیزنه و تو خودشه. روشم از من برمیگردونه!!! امشب باهم مهمونی بودیم دلم میخاست بغلش کنم ولی بازم چوس کرده بود خودشا، اندازه خواهر کوچکترم دوسش دارم. چکار کنم بنظرتون دفعه بعدی دیدمش بغلش کنم؟؟