2752
2734

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2731

خیر هیچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ اتفاقی نیفتاده

در صحت و سلامت و خوشی و شادمانی و پول غوطه ورند

تنــــــــــــــها کسی که میتواند ما را به خاک سیاه بنشاند ... یک دوست بسیار قابل اعتماد است  

بیخودو بیجهت همسرم پرکرده بود مادرش.خانوادم سیسمونی اورده بودن.بعداینکه رفتن.همسرم هرتیکه سیسمونی یه طرف پرت میکرد و بدوبیراه میگفت بمن و خانوادم.مادرش ب دادو بیداد همسرم اومد واحدما.الکی یه سیلی ب پسرش زد و گفت چیه چه خبر لیاقت ندارین و به دنژا که اومد میدمش بهزیستی.توروهم طلاق میدم.نه ماهم کامل نبود.روکردم ب همسرم گفتم بچه ب دنیا نیومده منو نفرین میکنه مادرت؟!پدرت بمیره خواهرات یتیم شن انشالله؛همسرم چیزی نگفت.گذشت و تحمل کردم و بچم نه ماه بود دنیا اومده بود یهویی پدرش بامعده درد رفت دکترو یه ماه دکتراروگشت و گشت خرجی خونشون همسرم میداد.تواون وضع خراب اقتصادی ک همسرم مغازه و ماشینش پای بدهیاش داده بود خرج اونارم میداد.یهو یه شب بردنش بیمارستان.معده درد شد سرطان جونش و بعد یماه عفونت ریه و سکته مغزی وخونریزی مغزی و گوربه گورشد.برادرشوهرمم یه روز بعد پدرش خودکشی کرد.زبونش بسته شد مادرشوهرم.خواهذشوهرام شب فوت پدرشون اومدن واحدما و التماسم میکردن دعا کنم مادرشون زنده بمونه ازین غم.منم میگغتم مگه من چکاره ام...میگفتن نه تواینجا غریبی و دعاهات میگیره....ولی بازتوبه نکرد و همچنان ادامه داد ب بدزبونی و بی احترامیاش و من الان دوسال کات کردم و صورتشونم نمیبینم.تویه ساختمونیم

برا من پیش اومده شاید چون خیلی دلم شکست الانم اولیتن باره که این موضوعو میگم حتی به مادرم نگفتم

زمانی که منو شوهرم میخواستیم بریم سر خونه زندگی چتد تا تکه سنگین پای شوهرم بود و با خون دل و قسط اونا رو تهیه کرد جوریکه بعد عروسی حقوقش فوق العاده ناچیز شده بود

اما به فاصله ۶ ماه پدر شوهر خودخواهم چند تکه بزرگ جهازو برای خواهر شوهرم خرید که بگه بله ما اینو به دخترمون میدیم در صورتی که برای دختر اولش هیچی نداده بودمن اون وسایلا رو که دیدم واقعا شکستم که اینقدر حاضر شد پسرشو تحت فشار قرار بده و هیچ کمکی نکرد

یه سال بعدم خواهر شوهرم و به یه آدم عوضی شوهر دادن و بعدم تو عقد جدا شد...اون وسایلارم به مرور تو زندگی خودشون استفاده کردن و اون طفلک هنوز اردواج نکرده

واقعیتش من کسیرو هیچ وقت نفرین نکردم ولی اینبار دلم بدجور شکست 


چقد خوب که نفرینت گرفته

اخه من دختر ساکت و بی شیله پیله ام.جزاحترامی که میکردم کاری نمیکردم.کلی ازخودگذشتگی و مهربونی میکردم براشون.خانوادم شهردیگه ای هستن و من توشهرشون هیچکس ندارم.تنها کارم همیشه زندگی کردن.دنبال ارامشم.نه اینکه دنبال قصه باشم.ولی برعکس ما خانواده همسرم ادمهایی حسود و دروغگو و دوب هم زن و بدزبان و کلا احترام حالیشون نیس.دوباردرخونشون بری میگن اره هیچکس نداری ب اون خاطرمیای.منم  با تک پسرم  و همسرم.درست اطراف مث متریک وایسادن و تماشا میکنن ولی دیگه سگ محلشون نمیدم.پارسال دخترم توشکمم فوت کرد.مادرشوهرم ازخوشحالی بال دراوردو گفت خدایا شکرت.منم دیدم اینا آدم نمیشن تو غم من خوشحالن کلا انداختمشون دور.انقدرکه راحتم کاش ازاولین روزیکه پام تواین شهرمیزاشتم اینطوررفتارمیکردم.

اخه من دختر ساکت و بی شیله پیله ام.جزاحترامی که میکردم کاری نمیکردم.کلی ازخودگذشتگی و مهربونی میکردم ...

عزیزم چه بد😢

منم خیلی بدیا دیدم هم از شوهر هم از خانوادش 

هرکاری کردن شوهرم مث ماست وایساد نگاه کرد و هیچی نگفت حتی طرفشونم گرفت و منو تنها گذاشت 

ما عروسی نگرفتیم رفتیم اتلیه فقط 

باورت نمیشه لباس عروس با گریه انتخاب کردم چقد ناراحتم کردن کلا سر همه چی ارایشگاه خوب نذاشتن برم کلا همچی زهر کردن برام هی میگفتن گرون میشه ما نداریم 

کل همه اینا شد 20تومن و تمام 

حالا امسال درست سر همون تاریخ دم عیدی شوهرم ماشینش خراب شد درست 20تومن خرجش شد

من خودم دلم راضی نبود که ماشینمون خراب شه و شوهرم بیوفته تو خرج ولی شد دیگه، من خیلی حسرتا تو زندگیم دارم و داشتم که حیلیا براشون عادیه و دارن باهاش زندگی میکنن

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687