فکر کرد بهش دروغ گفتم راجب ی مسئله ای، ک رو اون مسئله حساس بود در صورتی ک راستشو گفتم
بهم گفت داری با این کارا و حرفا از چشمم میوفتی!
گفتم پس دیگه مثل قبل نمیخای منو و اینا، بعد گفت اره داری از چشمم میوفتی
بعد ی روز تقریبا اومد گفت ببخشید میدونم این مدت اذیتت کردم، ولی من حالم خوب نیست درکم کن و این حرفا
بعد ب روش آوردم اون حرفش(داری از چشمم میوفتی رو) گفت ن اینجور نیست و من حالم خوب نبوده ی چیزی گفتم.
با اینکه کلی اظهار پشیمونی کرد ولی گیجم، نمیدونم کدوم حرفش راسته!