دوستان من دیروز ظهر مهمون داشتم بعد شوهرم رفت داداشش و بچه هاش ومادرش هم سرخورد آورد خونمون من بهش گفتم چرا این کارو کردی باید از قبل بپرسی من غذام خیلی کم بود فکر کنم ما با مهمونامون ۶ نفر میشدیم من ی دونه مرغ پخته بودم بعد این رفته ۶ نفر دیگه هم آورد
خلاصه مجبور شدم پاشدم براشون غذا گذاشتم ساعت ۱۱ونیم ظهر اومدن خوردن کلی هم شوخی خنده کردیم وقتی رفتن کلی بامن دعوا کرد ک تو اصلا احترام خانوادم نداری وتا الان هم باهم قهریم واون هم چنان حق ب جناب شما قضاوت کنید حق باکیه و من چجوری باید باهاش رفتار کنم ک ب خودش بیاد