رفیق. دزد خواهرم خواب روسری

سلام. خواهر من یه رفیقی داشت که تقریبا از تابستون میونه ندارن و دعوا کردن یه خانوم  هرچی گفتم کم گفتم خراب،بد ذات،دزد ،لاشی،مرد باز ............ خواهر منم سادس و از ایشون ۱۰ سال کوچیک هستن و متولد ۷۸ هستند که یه زمانی همسایه بودن و توی شهر غریب زندگی میکردن و خواهرم طلاق گرفتنی فرار کردنی از دست شوهرش. طلا ها و وسایل های برنز رو دادن به اون خانوم و اون خانوم بزور با چرب زبونی گقته بده من میارم برات خلاصه. که اون خانوم میاد شهر ما خونه ما ۲ ماه میمونه فلان. علاوه بر اینکه میمونه. طلاهای که خواهرم همراه خودش آورده رو هم میبره. خواهرم بهش میگه که. بفروش پولشو بزن به حسابم خانومه امروز فردا میکنه نمیزنه  خواهرم مجبور میشه پاشه بره اون شهر میره دم در خونشون به دوستای اون خانوم میگ ک کجاست چرا وسایل های منو نمیدع  خانومه نقل مکان کرده و الکی میگفت میدم میدم نداد  و تا امروز قضیه کش داره مدرک هم نداریم شکایت کنیم. مامانم انروز یه خواب میبینه کع اون خانوم اومده خونه ما. فقط یدونه روسری آورده. میخواد بده آبجیم حالا تعبیر این چی میشا