سلام...
۲۱ سالمه سه سالی میشه عقدم
اوایل عاشقانه بعدش اختلافات شد
دو سه بار پای خانواده ها اومد وسط
اوایل منم غر میزدم گیر فلان ولی اوکی کردم کم کم
آخرین بحثمون شیش هفت ماه پیش بود ک ازون تایم من هیچییییی دیگ از شوهرم نخواستم و شوهرم همیشه ب من بی محلی میکرد...
بدیاش بددهن بی توجهی دست بزن و کلا حس میکنم فقط میخواست از من سو استفاده کنه.....
و با دختر هم چت نامربوط کزده
(از شیش ماه پیش کلا خونه پدرم نیومد کلا با بابام حال نمیکنه)
اولش ک پدرم بهش گف میخوام باهات حرف بزنم و نذاشت برم پیشش بعد ده روز اومد یکم منت کشی کرد
ولی بعد بخاطر اینکه پدرم یکم بهش سخت گرفت و منم یکم بی محلی کردم رفت پیش باباش همه چیو گفت و بعد پشتش گرم شد ( این وسط پدرامون هم ی مقدار باهم تلفنی بحثشون شد)
باز قلدر شد و اون منو پس زد
الانم چند روز پیش شرایطم رو بهش گفتم و بهش گفتم فکر کن
حالا دلم میخواد بهش پیام بدم
خسته شدم🤦🏻♀️
اگرم میخواد تموم بشه زودتر تموم شه
ولی آبجیم میگه ده روز دیگم صبر کن تا پدرم با پدرش حرف بزنه
ولی خستخ شدم میخوام بهش پیام بدم
چیکار کنم🤦🏻♀️
خیلی دلم گرفته دوس دارم بهش پیام بدم یا حتما تو ی جلسه خانوادگی تمام ناراحتی هامو بریزم بیرون
دلم شکسته....
خیلی ناراحتم حس میکنم این شرایط حقم نبود
از آخرین صحبتمون حدود ۷ روزی میگذره و خانوادشم هیچ خبری نگرفتن خیلی سنگینه این موضوع برام
در مورد شرایطم بگم شاغلم خانوادمم موافق طلاقمن بخاطر اذیتایی ک شدم
و من میگم اگر شوهرم بره مشاوره درمان شه باهاش زندگی میکنم اگر ن جدا میشم
ولی خانوادم میگن بعد ۱۳ ب در و تعطیلات برو مهریتو بذار اجرا
نمیدونم چیکار کنم
کاش حضرت عباس دستمو بگیره💚