2733
2739
عنوان

رفتم خونه خانواده همسرم، نتونستم کمک بدم درست. حالا...

| مشاهده متن کامل بحث + 1131 بازدید | 42 پست
بچه هات واقعا کوچیک هستن همینکه از زیر دست و پا جمعشون کنی باعث اذیت بقیه نشن کمک کردنه . شوهرت اشتب ...

اره اینو میدونم که نباید پشت صحنه بود. ولی واقعا نمیتونستم کارای توی چشم رو. 

مثلا داروهارو گیاهی بودن میرفتم مثلا دم کنم بچم صدا میکرد یا یه چیزی میشد یادم میرفت... اون جاریم زودتر میبرد. 

و بچم دست بقیه گریه میکرد. 

جاریم میگفت خودم انجام میدم تو بچت بگیر. 

یبار بچه رو دادم اون تا کارامو بکنم گفت گناه داره بچت. اخه اروم نمیگرفت، 

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی

خدا شفا بده ..

شرایطش سخته شاید خودش برگشتنی دلش به حال مادرش سوخته عصبیه دلیل نمیشع سر تو خالی کنه ولی باز توهم درک کن ادم وقتی خانوادشو مریض میبینه دورازجون، حوصله زندگی کردنم نداره..

بهش دلداری بده بگو که خیلی سعی میکردم ولی خداروشکر فلانی بود تا من میرفتم اون کارو انجام داده بود من میرفتم یه کار دیگه رو انجام میدادم دیگه..

بگو خانوادت ب اندازه خانواده خودم برام مهمن اصلا فکر نکن عارم میشه کمک بدم یا میخوام زرنگی کنم.. خیلی دوسدارم هررررکاری که ازدستم بر بیاد براشون انجام بدم..کاش بچه ها بزرگ تر بودن یا اروم تر وگرنه دستم بازتر بود..

الانم ناراحتی نداره باز خداروشکر فلانی هست جاهایی ک من نتونم اون انجام میده 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مگه پسر خودش دست و پا نداره که عروس باید هم بچه نگه داره هم به مادرشوهر برسه؟ دلخوری شوهرتون اصلا به حق نیست. شما اگه کمک میدادی لطف میکردی، وظیفه نبوده که چون کوتاهی کردی عصبانی شه! الان همسرتون خیلی به پدر شما خدمت میکنه و کاراشو میکنه که ایشون اینجوری توقع دارن؟

‏انگلیسی‌ها ضرب المثلی دارند با این مضمون : کسی که فقط لندن را دیده باشد؛ لندن را هم‌ نمیشناسد !               منظور این است که شما باید رم، پاریس و برلین را هم ببینی تا بتوانی بگویی لندن شهر خوبی هست یا نه...           «تک منبعی بودن» انسان را متعصب و خشک بار می‌آورد و عمق فهم او را به طرز عجیبی کاهش میدهد !

 میگن کار زن بچه دارو بکن و ازش کار نکش

دلم برای جاریت سوخت

مگه خواهر شوهر نداری؟

برای پرستاری دختر نزدیکتره اگر نبود عروس

ولی حال شوهرتو یکم درک میکنم مادر منم که مریض شد خیلی بهم ریختم و دائم عصبی بودم شاید ایشونم فقط دنبال بهانه بوده سر یکی خالی کنه وگرنه مگه میشه کارای شمارو نبینه


کاربر khestara70 که رمزشو فراموش کرده🥴---دوستان پروفایلم به هیچ فرقه ای ربط نداره این یک سحابیه،سحابیه چشم خدا یا مارپیچ، که از گاز و گردو غبار تشکیل شده سحابی ها گورستان و زایشگاه ستاره ها هستن همینطور از قشنگیای افرینش🙂البته تو این عکس زیادی اب و تابش دادن عکس واقعیشو میتونین سرچ کنین😍
2742
خدا شفا بده .. شرایطش سخته شاید خودش برگشتنی دلش به حال مادرش سوخته عصبیه دلیل نمیشع سر تو خالی کنه ...

اره با همین حرفا ارومش کردم. اخه واقعیت هم همین بود... 

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی
چرا جاریت بگیره گلم . شوهرت دوست داره زنش کار بکنه بچه رو نگه داره آروم کنه . 

اره واقعا هم. 

درست میگی. خودش بیشتر کم کاری کرد

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی
به شوهرم گفتم حالا کاش قدر بدونید  که فک نکنم.  همون که نمیاد کلا انقدر احترامش میکنن که ...

منم همون میگم دیگه ما دو تا عروسیم تو فامیل شوهرم من همش دست به کارم به قول تو سعی میکنم یه جا نشینم و کمک کنم ولی اون اصلا دست به سیاه و سفید نمیزنه ولی به شدت زبون باز و خود شیرین برای همین همه دوسش دارن برای اون تولد گرفتن ولی ب ای من نه البته ناراحت نشدما ولی میخوام بگم که که به کار زرنگ بودن نیست عزیزم فقط به چشم یه کارگر به آدم نگاه میکنین که هر وقت کارشون گیر کرد سریع زنگ میزنن به تو همین

2740
 میگن کار زن بچه دارو بکن و ازش کار نکش دلم برای جاریت سوخت مگه خواهر شوهر نداری؟ برای پرستا ...

خواهرشوهرام هستن. این دو هفته رو ما رفتیم. 

ما پسرا همه شهر غریبیم.د

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی
مگه پسر خودش دست و پا نداره که عروس باید هم بچه نگه داره هم به مادرشوهر برسه؟ دلخوری شوهرتون اصلا به ...

نه والله. اصلا کاری نمیکنه برای پدر مادر من. تازه اون روز تولد دخترم کیک دادم برا بابام اینا، برای خواهرشوهرم ندادم. میگه همونو میدادی به خواهرم بچه هاش جلو چشمم بودن. 

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی
سلام ببخشید شوهرتون سونو رفت ببینه سنگاش دفع شده یا نه؟ 

یه بار رفت دفع شده بود. دکتر ولی سونو مجدد نوشت که هنوز نرفته

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز