2733
2734

برای تعطیلات نوروز رفته بودیم روستای شوهرم. 

مادر بزرگ شوهرم یه دستی توی طب سنتی داره و سنشم یه نمه بالاست. 

تقریبا همه ی بچه های اون روستا و حتی بزرگتراشون موی بدنشون خیلی کم بود.یا نداشتن. بعد گفتن از روغن مورچه استفاده کردن که همین مادرجان براشون درست کرده بود، از مادرجان پرسیدم گفت مورچه روغن نداره، وقتایی که بارون میاد بعدش مخصوصا، مورچه ها تخماشونو بیرون میزارن از لونه تا خشک شن. بعد تخم مورچه هارو جمع میکننو گاهی با خوده مورچه ها ازین گنده ها چند ماه میخابونن توی روغن پایه مثل روغن زیتونو اینا تا این موادی که توی تخم مورچه و خود مورچه هست عصارش دربیاد و قاطی روغن شه.و بعد صافش میکنن. 

من یه شیشه ی بزرگ ازشون گرفتم که مال پارسال تابستونه. بوی مورچه ی وحشتناکی میده دیگه راستش پشیمون شدم استفاده کنم  یه نمه چندشه چون خودم تقریبا کم موام و لیزر هفت هشت جلسه ای رفتم. فکر کنم تصمیم گرفتم بدمشون ب دوستان. فکر کنم یه بیست سی تا قوطی کوچیک میشه. هر کی میخاد و بوی روغنه براش مهم نیست بگه تا براش بفرستم. هر چقدر خاستید پولشو بفرستید😂

بوی مورچه میا

روله ی کوردم.🕊🌞     ما دخترهای غمگینی بودیم که ارزوی یک روز بدون حجاب بیرون رفتن را داشتیم،. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی خودمان را گول میزدیم .و خاطرات دزدکی مدرسه٫سختگیری های پی در پی مدیر بخاطر برداستن ابرو  .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه سرمان نباشد. ابروی پدر را که دستش خونی است ببریم یا چشم سفید باشیم. ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل عروسک خیمه شب بازی. بازی کنیم و دیگر چیزی را حس نکنیم. و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که   داس دارد…

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

بوکانی؟ 

روله ی کوردم.🕊🌞     ما دخترهای غمگینی بودیم که ارزوی یک روز بدون حجاب بیرون رفتن را داشتیم،. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی خودمان را گول میزدیم .و خاطرات دزدکی مدرسه٫سختگیری های پی در پی مدیر بخاطر برداستن ابرو  .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه سرمان نباشد. ابروی پدر را که دستش خونی است ببریم یا چشم سفید باشیم. ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل عروسک خیمه شب بازی. بازی کنیم و دیگر چیزی را حس نکنیم. و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که   داس دارد…
2740
مورچه مگ بو دازه

وااای منم نمیدونستم بعد خالم گفت بود داره

منم یه بااار گرفتم بوش کردم

بوش خیلییی تنده

و در نهایت اونیکه هیچ چیزی برای از دست دادن نداره،،،همه چیزو به دست میاره😎https://abzarek.ir/service-p/msg/1783366💜😈
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز