2737
2739

حس بویایی و چشاییمو از دست دادم. 

قبلا هم سابقه ی از بین رفتن حس و فلج گیرنده ها رو داشتم تا دوسال نمیتونستم عین آدم غذا بخورن. بعد دو سال دارو و تراپی و تحریک و تمرین بزور حس بویاییم برگشت و قوی‌تر شد . 

حال‌ام ک سرما خوردم نه بویی میفهمم نه طعمی . نکنه کلا بر نگرده یا طولانی مدت🤦‍♀️🥺 

🇮🇷🇮🇷🇮🇷❤زندگی رو دوست دارم حتی به غلط .همیشه اینطوری خدا رو صدا میزنم: خدایا تو رو خدا . میدونی یعنی چی؟ یعنی امیدم بعد خدا هم به خداست. حالا عزیزم تو هم امیدت بعد خدا باز به خدا باشه .عشق بورز به زندگیت . تاپیک خودکشی نزن تو هنوز واسه ی مردن خیلی جوونی حتی اگه ۹۰ ساله باشی باید بازم ب خودت بگی ۳۰ سال دیگه میخوام زنده بمونم این یعنی ۱۲۰ سال .  . یکم با خودت عشق و حال کن . غم و غصه رو رها کن . ببین دل چی میگه خب بسه دیگه . میگم بسههههه دیگههههه. خب بگذریم عقبیا حال میکنن؟از خدا میخوام ک برا ۱۲۰ سال زندگی شاد بهم انگیزه و تن سالم بده . فعلا هدفی واسه ازدواج ندارم .در حال حاضر فقط با خدا قدم میزنم . دلم با خداس.من ۱۲۰ سال عمر رو به این دلیل میخوام ک راه ۱۰۰ ساله رو یه شبه طی نکنم و۱۲۰ساله طی کنم. هیچوقت رنج نکش . درد اجباریه ولی رنج اختیاری . درد یه کلمه احساسیه ولی رنج بی رحمه . درد واسه رشد لازمه . درد رو انتخاب کن . یه بنده خدا فامیلمون بود هر موقع بهش میگفتن تا ببینیم قسمت چیه میگفت بگیرید این قسمتو پاره کنین . خودتون برید دنبال زندگی . بنده خدا اعصاب نداشتا ولی راس میگفت با تقدیرت بجنگ😍

بُخور خیلی خوبه 

به قدری ساکتم حالا؛که انگاری؛درونم حکم؛ آتش‌ بس،و حالِ چشم‌هایم خوب و آرام است.به قدری ساکتم انگار؛میان شهر قلبم صد هزاران مُرده دارد شعر می‌گوید..ببین من ساکتم، این بغض و این آشوب، از من نیست...دلم تنگ است؟ اصلا نیست کسی را دوست می‌دارم؟ نمی‌دارم رها، آرام و معمولی؛ شبیه کلّ آدم‌هامیان موج‌ها چون قایقی؛ بی سرنشینم، بی سرانجامم نه فکری در سرم دارم،نه عشقی در دلم،آرامِ آرامم...- نرگس صرافیان 💓🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃💓ﯾﮏ ﻭﻗﺘﯽ؛... ﺑﺪﻓﻬﻤﯽ ﻫﺎ ﺁﺯﺍﺭﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ! ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ؛ ﺍﺯ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻫﺎ ... ﮐﺞ ﻓﻬﻤﯽ ﻫﺎ ... ﺳﻮ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﻫﺎ .. ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ؛... ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺑﺪ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪﻡ اﺷﺘﺒﺎﻩ ﻗﻀﺎﻭﺗﻢ ﮐﻨﻨﺪ ... ﻭﻗﺖ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺻﺮﻑ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩﻥ ﺧﻮﺩﻡ ... ﺭﻓﻊ ﺳﻮﺀ ﺗﻔﺎﻫﻢ ... ﮐﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻢ؛ ﻣﻦ ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﻧﯿﺴﺘﻢ! ﺍﺷﺘﺒﺎﻩﻗﻀﺎﻭﺗﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ... ﺣﺎﻻ ﺍﻣﺎ .... ﻣﻮضعم ﺳﮑﻮﺕ ﺍﺳﺖ؛ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻭ نگاﻩ ﺷﺎﻥ ... ﺳﮑﻮﺕ ﻭ ﺳﮑﻮﺕ ﻭ ﺳﮑﻮﺕ! ﺗﺎﺯﮔﯽ ﻫﺎ،... ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﯽ ﻣﻬﺮﯼ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﻢ! ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﻻﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ؛... ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﮐﻮﺭ ﻭ ﮐﺮ!... ﮐﻪ ﻧﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ، ﻧﻪ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﻡ ... ﺩﯾﮕﺮ،... ﻧﻪ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺍﺭﻡ! ﻧﻪ ﺣﺘﯽ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ... ﻣﯽ دانی دیر دریافتم که ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻃﺮﺯ ﻓﮑﺮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ نیستم ... ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻮﺍﺳت؛ ﺑﮕﻮﯾد ﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮐﻨد ... ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ... میروم ﺩﺭ ﻻﮎ ﺧﻮﺩم ، ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﯽ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ خواهم کرد!
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687