اومدم یکم درد و دل کنم مادرشوهرم وابستگی شدید به شوهرم داره و به شدت استرس داره از طرفی خوب گناه هم داره ولی من چی حتی حقم یه ماه عسل هم نبود . میگه هر سفری همگی باهم یعنی با برادرشوهرم و خودش و پدرشوهر. الان تو عید که یه پولی هم دسته همسرمه باید بشینم شهرمون یا خودم تنها با خانواده خودم برم سفر نمیدونم حق با منه یا حق با مادری که دل نگرانه بچشه
دوبار برین سرش حالیش شه
حق باتوهه منم با همین مشکل رو ب رو ام ولی خدا کمک میکنه مارو. نگران نباش
شوهرت نباید بهش اجازه بده اینقدر دخالت کنه
صدرصد تو
قبل از ازدواج نگفته بودن این قضیه وابستگیو؟
حق با توعه
بايد درمان بشن مادرشوهرتون
خب استرس چیو داره
کم کم از جاهای نزدیک و مدت زمان کم شروع کنین عادت کنه اینطوری که نمیشه
بهشون اطلاع ندیدبریدسفر، بگیدیکدفعه شد
خب اگه اینطوره زن نمیگرفت واسش مادرشوهرت دل نگران نیست از سیاستشه که نمیخواد پسرش ازش جداشه دقیقا عین مادرشوهر من اگه پسرش ی روژ نره خونه میگه شب خوابم نمیبره
حق باشماست یعنی چی نمیدونم حق با منه یا حق با مادری که دل نگران بچشه ؟
همسرتون مگه اختیار از خودشون ندارن که میرن ب مادر میگن قراره بریم سفر ؟
عجب....
تا کی میتونه انقدر نگران و خودخواه باشه؟؟؟
باید چند باری بی خبر برین و مقابل کار انجام شده قرارش بدین کم کم عادی میشه واسش
حق تمام وکمااااال باتوئه
بی عرضه نباش بشین زیره پای شوهرت مخشوبزن🤓
ب مادرشوهرت چ‌ربطی دارع
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
