همین چند روز پیش
والا ما رفته بودیم افطار خونه ی عموم اینا
اذان گفت افطار کردیم بعد من بلند شدم تا شام حاضر میشه نماز بخونم بعد نمیدونستم قبله ی خونه ی عموم اینا کدوم طرفه چون تا حالا خونشون نماز نخونده بودم بعد قبله رو کلا برعکس واسادم
نصفه های نماز مغربم بودم پسر عموم منو دید گفت چرا برعکس واسادی منم وسط نماز واسادم موندم چیکار کنم
هیچی دیگه شدم مایه ی خنده ی جمع