فک کنید با یه نفر چهارسال تو رابطه باشید و همممممه چی گل و گلاب و عالی خانواده ها درجریان و درانتظار تشریف فرمایی اوشون برای خاستگاری هستید با کلی آرزوهای قشنگ دخترانه واسه مراسم عقدتون
که یه شب زنگ میزنه میگه بله برونمه
بدون هیچ دلیل خاصی و خیلی یهویی به بهانه اینکه دیگه اخلاقامون باهم نمیسازه
تو یه شهر نبودیم زیاد همونمیدیدیم ولی دنیا انقد کوچیکه که خیلی اتفاقی فهمیدم زنش کیه و چجوری شده و …
پنج ماه گذشته اوایل میکفتم بیخیال ولی یجوریم دلم میخواد انتقام آرزوهایی که به دلم نشوند و ازش بگیرم
اگه من بودم همون شب مراسمش عذا میکردم💀
واگذار کن به خدا هم این دنیا هم اون دنیا
چرا باید خون خودتو کثیف کنی
وقتی خدا هس شما انتقام نگیر
بخاطر دردسرش میگم
اما بگذر ازش...ارزش انتقام نداره
بنظرم ولش کن ارزش یه اولم نداره چه برسه انتقام با انتقام خودتو فقط ازبین میبری بسپارش به خدا اون خودش می‌دونه چیکارش کنه
چیزی که به شما اَرزش میده و شما رو بالاتر میبره گذشت و بخششه و البته از وجودِ شما چیزی هم کم نشده و اتفاقا با این تجربه بالاتر رفتید و قطعا خِیر وصلاح شما در این بوده چون تموم اتفاقات این عالم به نفع شما رقم میخوره...
بعدا دردسر میشه بیخیال کارما جوابشو میده بدون بی جواب نمیمونه
کارما
فقط کارما
فراموشش کن و منتظر باش ببین چه دهنی خدا ازش سرویس میکنه
