2733
2739

خواهش میکنم درست راهنمایی کنین و اونایی که حوصله ندارن چرت و پرت ننویسین چون حالم چندان خوب نیست 

.

من یه بچه ی ۶ماهه دارم

تا به الان زندگی خوبی داشتم

حداقل رابطه ی خوبی با همسرم داشتم

همیشه با احترام و محبت باهم رفتار کردیم

گاها کوتاهی هایی بوده از طرف هر دو ولی تاجای ممکن سعی کردیم جبران کنیم ولی..

امشب برای اولین بار بعد نزدیک هفت سال دعوای بدی داشتیم

خونه ی مادر شوهرم بودم و یه موضوعی بود که خواهرشوهرم حرف میزد و شوهرم عصبانی شده بود و داشت میگفت فلان میکنم و .. من بنا به تجربه هلی قبلی با ادب و بدون خشونت خاصی به خواهرشوهرم گفتم توروی خودت میگم و پشت سرت حرف نمیزنم که تو خودت با همه ی اونایی که میگی رفتار خوبی خواهی کرد و الان همسرم این کارو بکنه آدم بده ما میشیم و همه با ما بد میشن(قبلا هم به خاطر اینجور چیزا همه ی خواهر و برادرا با همسرم بد شدن و زیان زیادی دیدیم)

این حرف موند تو دهن من و خواهر شوهرم شروع کرد به با لحن تند و خیلی بدی گفت منظورت اینه دارم شوهرتو پر میکنم و پیش شما مظلوم نمایی میکنم

بعد من خواستم توضیح بدم منظورم این نبوده که شوهرم عصبانی شد پیش اونا سر من داد زد و -منکه داشتم میگفتم همه با ما بد میشن- شوهرم با همون لحن و بلند گفت گوه خوردن با ننه باباشون

که در واقع حس کردم طرف فحشش خود منم

خیلی حالم بد شد ولی خودمو کنترل کردم و بلند شدم چند تا تیکه ظرف بود شستم تا کمی آروم بشم

با اخم و ناراحتی اومدیم بیرون خواهرشوهرم پشت سرمون اومد و گفت خداحافظ که بچه مو بغل کردم و پشت بهش اومدم بیرون چون در واقع اون کاری کرد که همسرم فک کنه من بهش توهین کردم و اینطوری نشون داد

تو راه همسرم شروع کرد دوباره که مشکلت با خواهر من چیه و اینا درحالی که من خیلییییی زیاد برای خانواده اش و مخصوصا خواهرش که سنی ازش گذشته و مجرده دلسوزی کردم وقتی هیشکی نزدیکشون نمیشده من همسرمو ترغیب کردم بهشون برسه..

خلاصه کمی بحث کردیم و من با گریه داشتم دوباره بهش میگفتم من به خاطر اینکه بقیه باهامون بد نشن گفتم که تو حرفی نزنی و خودش با هر کسی مشکل داره بگه که درستشم همینه 

یهو برگشت داد زد سرم که هر کی تو کار من دخالت میکنه گوه خورده با مرده و‌زنده اش..

اولین بار بود بعد هفت سال زندگی که بهم اینطوری بی حرمتی کرد

هیچوقت تا به حال کوچکترین فحش یا بی احترامی ازش ندیدم ولی

این حرفشو نمیتونم فراموش کنم

الان دقیقا ۴ساعته دارم تو خونه راه میرم و فکر میکنم

اونم نخوابیده

حالم بده چیزی نمیگه عذر خواهی نمیکنه

من آدمی نیستم که اینطوری بهم و به خانواده ام توهین بشه

من گناهی نداشتم 

حداقل حق نداشت به مرده و زنده ام فحش بده چون تا حالا بدی ازشون ندیده

دارم فکر میکنم برم خونه بابام ولی میترسم

من نمیدونم چیکار کنم

نمیتونم اینطوری انگار که هیچی نشده ادامه بدم

استخاره کردم بد اومده

ولیتحمل ندارم بمونم

کمک کنین

خونه بابات نرو ولی باهاش سر سنگین باش

مشکل از اونجا شروع شد که به دنیا اومدیم..!      +جوری مرا دوست بدار؛که آرزوی دیگری در دلم باقی نَمانَد...    دختری که همیشه دلش می‌خواسته یه خونه زندگی واسه خودش داشته باشه یه زندگی ساده و یکی که از ته دلش دوسش داره 🥲 اگه امضامو دیدی میشه از ته دلت برام دعا کنی و یه آیت الکرسی مهمونم؟ 
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



عزیزم هیچ وقت بعد دعوا خونه رو ترک نکن

اگه قرار باشه کسی بره اون همسرتونه نه شما

و اینکه باهاش سرسنگین باش خودش میاد از دلت درمیاره

نشون بده با رفتارت ک ناراحتی ،همین

آرامشتو حفظ کن و واکنش بیش از حد نشون نده،همسرتون عصبانی بوده اون موقع و صددرصد خودشم پشیمونه یا اگه نیس به زودی میشه

2728

عزيزم🥹 

دليلي نداره بري خونه بابات خودتون ميتونيد حلش كنيد

من شخصا تو مسائل خواهر برادري شوهرم دخالت مستقيم نميكنم خصوصا جلو خانوادش چون شوهر منم تقريبا همچين برخوردي ميكنه باهام

سعي ميكنم تو شرايط مناسبتري تو خونه بهش بگم

بعد هم سال نو به خاطر (معذرت ميخوام)بيشعوري دونفر ديگه چرا اوقات خودت رو تلخ كني و حرص بخوري؟گاهي اهميت ندادن به مسايل ديگران بهترين كاره فعلا بيخيال كار خواهر برادر شو 

اونا كه رابطه خوني خودشون رو به خاطر حرف زن داداش خراب نميكنن قهر هم كنند دوباره اشتي ميكنند 

سرسنگین باشم چه کمکی تو وضع موجود میکنه؟؟ توهینی که کرده چی میشه؟؟  


اون عصبی بوده مطئنن اونم پشیمونه چند روز سر سنگین باش نکنه قهر کنییا باهاش حرف همه کاری ک میکردی  بازم بکن ولی مث قبل نخند و راحت حرف نزن اگه ضرورتی بود اونموقعه خدش پشیمون میشه تحمل ندارن مردا اینجوری رفتار بشه باهاشون میاد از دلت درمیاره

مشکل از اونجا شروع شد که به دنیا اومدیم..!      +جوری مرا دوست بدار؛که آرزوی دیگری در دلم باقی نَمانَد...    دختری که همیشه دلش می‌خواسته یه خونه زندگی واسه خودش داشته باشه یه زندگی ساده و یکی که از ته دلش دوسش داره 🥲 اگه امضامو دیدی میشه از ته دلت برام دعا کنی و یه آیت الکرسی مهمونم؟ 
عزيزم🥹  دليلي نداره بري خونه بابات خودتون ميتونيد حلش كنيد من شخصا تو مسائل خواهر برادري شوه ...

آخه همسرمو پر میکنه و اون با همه دعوا میکنه 

قبلا با این کارش برادر شوهرم عروسیمون نیومد

کلی جنگ و دعوا شد که همسرم مریض شد و یه مدت قرص آرام بخش مصرف کرد

وقتی یه موضوعی زندگی منو تحت الشعاع قرار میده چطور دخالت نکنم؟؟ همسر من آدم دلسوز و در عین حال صاف و ساده ای هستش که حس میکنم ازش سواستفاده میشه

خودش نمیتونه به کسی چیزی بگه اینو پر میکنه

اینم چون دلش برای خواهرش میسوزه ( ۴۰سالشه مجرده و مادر و پدر پیرشو نگه داری میکنه)


2738
آخه همسرمو پر میکنه و اون با همه دعوا میکنه  قبلا با این کارش برادر شوهرم عروسیمون نیومد کلی ...

اهان پس شوهرت بي دليل از سر دلسوزي واس خواهرش با ديگران دعوا راه ميندازه

به نظر مياد يه كم جوگير ميشه و ميخواد سري خودي نشون بده پس همون موقع حرف بزني قطعا بد جواب ميده

بايد به نظرم كم كم تو خونه باهاش حرف بزني اين اخلاقش رو كنار بزاره يا از كسي كه روي شوهرت تاثير داره استفاده كني تا با شوهرت غيرمستقيم راجع به اين مسائل صحبت كنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687