شوهر خواهرم دو ساله ازدواج کردن آبجیم دختر آخر بود هر چقدر تونست برای خودش جهیزیه برد و خونه هم خرید برا خودش خانواده شوهرش به زور یه عروسی براش گرفتن الان شوهرش هر وقت میاد برای من و دو تا ابجیم کلاس میزاره و ما رو کمتر از خودش میبینه عفریته الاف انگار خونه زندگی رو خودش درست کرده ،!!!!
جالب تر اینکه منو ابجیم از شوهرامون جدا شدیم و بابای همین دامادمون گفته آبجیات که همه سطح پایین هستن(سطح پایین نیستیم نسبت به این ابجیم پایین تر شدیم به خاطر جهیزیه فول و خونه ایی که برده و کلی پول و طلا موقع عروسی ) اینقدر عصبانیم که خونم جوش امده چرا بعضی آدما اینقدر نمک نشناس هستن