تایپک قبلی گفتم ک شوهرم پیام داد و اینا...
بعد من اومدم خونه باهاش دعوا گرفتم ک آره تو همش منو با بقیه مقایسه میکنی و اینا عصبی شدم زدم به پشتش محکم برگشت گفت یبار دیگ دست روم بلند کنی من میدونم تو رو دادم بهت پرو شدی دیگ من عصبی شدم زدم تو سر خودم.
دیگ گفتم من نمیتونم با تو ادامه بدم و اینا اونم گفت بهتر گفتم باشه الان به بابات میگم تمومش کنیم باباشو صدا زدم بهش گفتم بعد دعوا بالا تر گرفت باباش هعی میگفت وللش کنید و اینا(کرم اصلی و خودشون میریزن همیشه بعد ک دعوا میشه میگن ما خوبیم) خلاصه من زنگ زدم بابام ک زنگ نمیزدم بهتر بود اومد طرف اینا رو گرفت.
بعد دیگ من تا همین الان داشتم گریه می کردم شوهرمم چند بار بغلم کرد و بوس کرد.
اصلا دست خودم نیست نمیدونم چرا یکم سیاست ندارم.
کاش اول تایپک میزدم بعد جواب شوهرم و میدادم چون دوستان خیلی حرفای جالبی زدن (کاش میگفتم اوف قربونت برم من ک دلت برام تنگ شده الان میام و...)
اما دیر آبروم رفت جلو خانوادش و بابام😔
فک میکنم افسردگی گرفتم نمیتونم بی توجه و زورگویی بقیه رو تحمل کنم یا همش به فکر خودکشی و مرگم😅
حالم بده لطفا شما با حرفاتون حالمو بیشتر بد نکنید.