گفتم داداشم ی شماره حساب برام همین الان بفرست تا حقوق شوهرم رو دادن برات واریز میکنم گفت اصلا حرفشرو هم نزن اومدم اصرار کنم ک گفت یک لحظه استپ کن ی چیزی بگم بعدش ادامه بده..
من این مبلغ رو هرماه ب یک نفر هدیه میدم جهت ظهور آقا امام زمان علیه السلامدعا کنه این ماه قسمت تو شد اصلا نیازی نیست برش گردونی چون پول من نبوده پول امام زمان عج بوده همونجا بغضم گرفت
اخه میدونی من از اینپولا ندارم برا نذر ظهور اما هرماه چندتا تسبیح خوشگل میخرم میرم حرم میدم ب چندتا خانم میگم این هدیه از طرف آقا ب شماست ذکرهاتون رو باهاش بگین همب نیت ظهور آقا هم حاجت رواییتون
هیچ وقتمبرای خواسته ی خودم و نذر خودماین کار رو نمیکنم
اون روز قبل اینکه برم داروخانه داشتم ب اینفکرمیکردمک این ماه نرفتمحرم تسبیح ها مونده...
آقام خودش پول تسبیحها رو داد
پول دارویبچمم داد
یباردیگه همبچم رو از مرگ نجات داد و بهم برش گردوند
محال برای این خاندان کرامت ی کاری حتی اندازه ی تسبیح خریدن انجام بدی و رهات کنن این خاندان اهل جبرانن تو شرایط سخت دستت رو میگیرن
تمام تسبیح هایی ک تا حالا خریدم فکر نکنم ب اندازه ی پولی باشه ک حسام ب حسابم زد این خاندان مدیون کسی نمیمونن محبت کسی رو بی جواب نمیذارن
اینجا نوشتم تا هیچ وقت یادم نره روزی ک تو گوشم گفتی ب حسام زنگ بزن و از پول خودت داروهای بچه ام رو خریدم
الهم عجل لولیک الفرج