تازه وارد ۲۲ شدم بعد حدود ۶ ماه زندگی مشترک که بیشتر صرف دعوا و جنگ شد از یک آدم بچه ننه جدا شدم
ما سنتی ازدواج کردیم بعد ازدواج آزار و اذیت ها شروع شد مثل راه رفتن روی اعصابم ، پیامک های چرت که جمعه ها باید با رفیقام تفریح کنم وظیفته هر روز غذا درست کنی پول بهت نمیدم و ...
چند هفته قهر بودیم بعد پدر و مادرا آشتی دادن ما رو . دوباره برگشتم سر زندگیم اما هیچی تغییر نکرد اتفاقا بیشتر هم شد
میخواستم با هم مشاور بریم که مادرشوهرم مخالفت کرد مشاورا خودشون نمیتونن زندگیشون رو اداره کنن و ...
تصمیم خودم رو گرفتم که طلاق بگیرم اونم خیلی راحت پذیرفت
الان بقیه رو مینویسم