با خاله بزرگه قهریم ولی با خاله آخری در ارتباطیم
خاله بزرگه و خاله آخری هم باهم رفت و آمد میکنن
بزرگه و شوهرش و بچه هاش خیلی خطرناکن ولی بقیه میگن نه اینطور نیست و الکی خودشونو قانع میکنن.
منم از خاله آخری فاصله گرفتم یکم.این همش ی ظاهر میاد میگه ما خیلی باهم صمیمی هستیم در صورتی ک یواشکی با خاله بزرگه میرن تفریح و همیشه باهمن
منم دیگه ازش خوشم نمیاد
بگید چیکار کنم من چ فکری راجب اونا دارید