عکس غصه برادرمو میخورم مادرم ومن همش به فکرشیم ازدواج اولش تودوران عقد به شکست منجر شد با دختره تفاهم نداشتن فقط حرف حرف خودش بود اصلا به داداشم اعتنا نمیکرد ازدواج دومشم دوباره با شکست رو به رو شد دختره بایه پسردیگه رابطه داشت داداشم فهمید منتها بعدازعروسی بود اهفته بعدازعروسیشون فهمید و دوباره جدایی و تنهایی البته بگم تقصیرماشد که بدون تحقیق جلو رفتیم باید خیلی پرس وجومیکردیم که نکردیم خیلی خیلی دلم گرفته مادرمم همینطور سه تا داداش دارم اونی که این جوری تو زندگیش بداورده ازاون یکیا مظلوم تروبی زبونتره مادرم دیروزمیگفت دیگه با این شرایط کسی جرات نمی کنه باهاش ازدواج کنه با اینکه داداشم طفلی ازنظر ظاهروتیپ خیلی خوش تیپه اما پیشش نمیگیم که یه وقت غصه نخوره وقتی اطرافیانمان میبینیم که همین وسالاش ازدواج کردن والان بچه دارن واقعا داغون میشم خدایا چرا داداش من اینقدر تو زندگی بداورد؟؟؟
خداجونم پسرمو به خودت سپردم